دانشجو: محمدامین باقری، پایاننامه کارشناسی ارشد معارف اسلامی و مدیریت بازرگانی
دانشگاه امام صادق(ع)، نیمسال دوم ۹۲-۱۳۹۱
استاد راهنما: دکتر بهمن حاجیپور
پدیدهی انتخابات از جهات مختلف علاقهی محققان را برانگیخته است و میتوان انتخابات را علمی بین رشتهای دانست. خصلت گزینشی انتخابات، خود بیانگر وجود نوعی رقابت بر سر کسب آراء بیشتر است. رقابت و تبلیغات انتخابات را با حوزهای دیگر به نام بازاریابی پیوند داده است. این پيوند موجب پیدایش حوزهای جدید در علوم انسانی با عنوان «بازاریابی سیاسی» شد. بايد گفت كه به عنوان یک هنر، بازاریابی سیاسی قبل از مفهوم دموکراسی وجود داشته و به عنوان مجموعهای از ابزارها و فنون ارتباطی، به موازات قرن بیستم رشد کرده است. از نظر عملی، بازاریابی سیاسی از بسیاری از مفاهیم و موضوعاتی که سازمانهای انتفاعی و غیر انتفاعی در داد و ستدها و ارتباطاتشان در بازاریابی کالاها، خدمات و ایدهها در قبال مصرفکنندگان، ارباب رجوع و ذینفعان خود به کار میبندند، استفاده میکند. مرور آنچه در ایران و در جریان انتخابات ریاست جمهوری دورهی دهم رخ داد، اگر بیانگر هیچچیزی نباشد، دست كم خلأ یک مدل عملیاتی کارا، اثربخش و البته متناسب با شرايط سياسي اجتماعي كشور را برای مدیریت بازاریابی سیاسی در ایران هشدار میدهد. بسیار دشوار است که بازاریابی سیاسی نوین را بدون دنبال کردن مسیر تکامل آن بتوان شناخت. تجزیه و تحلیل مفهوم بازاریابی سیاسی از مناظر مختلف، به تصویری منسجم ختم میشود که مبنای تئوری جدید و پیشرفتهی بازاریابی سیاسی است. از همين رو، پس از بررسي مدلهاي مختلف بازاريابي سياسي، مدل بروس نيومن براي انتخابات رياست جمهوري ۱۹۹۲ ايالات متحده، مبناي اين پژوهش قرار گرفت. بدين ترتيب دادههاي مربوط به دو نمونهي پژوهش، در قالب اين مدل، بر اساس روش تحليل مضمون تجزيه و تحليل گرديد و مشخص شد، رفتار انتخاباتي محمود احمدينژاد و ميرحسين موسوي تا حد زيادي در قالب مدل بروس نيومن قابل تبيين و تفسير است.
بازاریابی سیاسی، بازاریابی، انتخابات