مذاکرات وین در معادله تصویر

نویسنده: محمدصادق رحیمی، عضو شبکه پژوهشگران هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)

مقدمه

در نخستین روزهای آذر ماه ۱۴۰۰ چشم به واقعه ای دوخته ایم که امروز پس از حدود ۴۳ سال از انقلاب اسلامی ایران، دیگر اتفاق جدید یا شگرفی برایمان نیست. در طول دهه‌های گذشته همواره شاهد مذاکرات و گفت‌وگوهای پر فراز و نشیب دیپلمات های ایرانی و دیپلمات‌های خارجی بوده ایم. مذاکراتی که علی رغم همه تغییر دولت ها و تغییر رویکرد ها همیشه ادامه داشته است. از علی اکبر ولایتی تا کمال خرازی، از علی لاریجانی تا سعید جلیلی و از حسن روحانی تا محمدجواد ظریف هیچ گاه این مذاکرات پر حاشیه کنار گذاشته نشدند و بالعکس هر روز بیش از پیش اهمیت و جایگاه پیدا کردند. در راس همه طرف های خارجی همواره یک کشور نقش بیشتری در این گفتگو ها داشته است. کشوری که هیچ گاه سیاست چماق و هویجش تغییر چندانی در قبال ما نداشته است و همواره در کنار تهدیدات زبانی و عملی، ایران را به میز مذاکره دعوت کرده است.

آماده اولین گفتگوها در وین

حالا پس از گفتگو های متعدد در دهه های گذشته طبق سنتی که شاید برای همه طرف های مذاکره کننده با ایران دیگر مرسوم شده باشد، دولت سیزدهم نیز آماده اولین گفتگوهای خود در وین می شود. شور و شوق گفتگو های جدید از طرف آمریکائی را در صحبت های رابرت مالی نماینده ویژه رئیس جمهور آمریکا در امور ایران به خوبی می توان مشاهده کرد. مالی در آخرین گفتگوی خود گفته بود هنوز هم امیدواریم که ایرانی ها آمادگی داشته باشند رودرروی ما بنشینند و ملاقات حضوری داشته باشیم، این کار هیچ گونه امتیازی برای آمریکا ایجاد نمی کند.

اما آنچه را باید از رابرت مالی پرسید این است که چرا دولت جدید باید روی خوشی به ادامه گفت و گو ها با دیپلمات‌های آمریکایی نشان بدهد؟ اگر تیم مذاکره کننده ایرانی تنها به تجربه و تاریخ مذاکرات گذشته نیم نگاهی هم داشته باشد به خوبی در می یابد که آنچه در سراسر مذاکرات گذشته از سعدآباد تا لوزان، از آلماتی تا بروکسل و از ژنو تا وین به چشم می خورد چیزی جز یک واقعیت انکار ناپذیر نیست که آنچه تاکنون تضمین سودمندی مذاکرات و توافقات بوده است، عهد و قول دیپلمات ایرانی بوده است نه امضای دیپلمات آمریکائی.

معادله اساسی

یکی از موضوعاتی که شاید در سال های اخیر در پی کش و قوس های فراوان برای رسیدن به توافق جامع با آمریکا و اروپا، همواره طرح شده است این بوده است که مشکل اصلی برای رسیدن به توافق چیست و اساسا طرفین به دنبال چه چیزی هستند؟ پاسخ آمریکائی ها به این سوال در سال های گذشته در رسانه ها و محافل رسمی تقریبا مشخص و روشن بوده است. آمریکایی‌ها می‌گویند ایران خواهان فراهم کردن امکان لغو تحریم ها است و آمریکا و شرکایش می خواهند محدودیت هایی بر برنامه هسته‌ای ایران اعمال کنند تا به این اطمینان برسند که ایران نمی تواند به تولید بمب هسته‌ای دست یابد.

حال باید این سوال را بپرسیم که اگر معادله اساسی برای آمریکا آن است که عنوان کردند، پس چرا در دوره اجرای توافق برجام در حالیکه گزارش های پیاپی آژانس انرژی اتمی و حتی ناظران و تحلیلگران آمریکایی حاکی از پایبندی کامل ایران به تمامی موارد توافق بود، آن ها نه تنها تحریم ها را لغو نکردند بلکه تحریم های جدیدی را نیز وضع کردند؟ و امروز هم طرف آمریکایی به صراحت اظهار می‌کند که آنچه برای آن در وین تلاش می‌کند گفتگو فقط درباره تحریم هایی است که در دوره ترامپ برجام را نقض کرده است و نه تحریم های قبل از آن. با این وجود بهتر است معادله اساسی را به شکل دیگری بازخوانی کنیم معادله اساسی در وین از این قرار است که ایران خواهان لغو تحریم های ظالمانه و نامشروع علیه ملت ایران است و آمریکا و هم پیمانانش به دنبال محدود کردن هر چه بیشتر رشد و پیشرفت ایران در هر زمینه ای هستند که بتوانند. آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا نیز تلویحا معادله اساسی حقیقی را تایید کرده و گفته است که متاسفانه ایران به سرعت در حال پیشرفت در برنامه هسته‌ای است و تا زمانی که چرخش سانتریفیوژهای پیشرفته تر ادامه داشته باشد نمی‌توانیم به توافق هسته‌ای بازگردیم.

اولویت اول

علی رغم همه کارشکنی ها و نقض تعهدات، امروز آمریکا بارها سخن از بازگشت به توافق برجام میزند. آمریکایی ها که خوب می دانند در شرایط موجود چاره‌ای جز برجام ندارند تنها دستاویز خود را محکم چسبیدن به آن قرار داده اند چرا که می دانند با دولت سیزدهم نمی توانند به توافقی بهتر برای خود دست یابند. جیک سالیوان مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا نیز عنوان کرده است که اولویت فوری واشنگتن محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران است و اگر ایران آماده بازگشت به توافق باشد ما هم به توافق باز می گردیم. رابرت مالی هم در سفر به کشورهای حاشیه خلیج فارس به صراحت عنوان کرد که ترجیح ما بازگشت به برجام است و بهترین نتیجه همچنان بازگشت به توافق و آرام سازی فضا است. بنابراین اولویت اول و بهترین نتیجه برای آمریکایی ها در مذاکره و گفتگو با دولت سیزدهم بازگشت به توافقی است که در دوره اجرای آن تقریباً هیچ چیزی به نفع مردم ایران تغییر نکرد.

مقصد نهایی

اما به راستی دولت آمریکا در سراسر مذاکرات دومینو وار دهه های گذشته چرا از ایران و غرامت های سنگین مردمش هیچ گاه راضی نشده است؟ مقصد نهایی تمام این زیاده خواهی ها کجا خواهد بود؟

برای پاسخ به این سوال و درک تصویر حقیقی شخصیت دیپلماسی آمریکائی باز هم باید تنها کمی به سخنان صریح و بی پرده خود آن ها دقت کنیم. وزیر خارجه شان می گوید در صورت عدم توافق کارآمد همه گزینه ها روی میز است، وزیر دفاع شان می گوید پهپادهای ایران تهدید دائمی برای آمریکا است و ایران در حال دامن زدن به تنش ها است و نماینده ویژه شان در امور ایران می گوید توافق هسته ای باید گسترش بیابد و با وارد کردن برخی مسائل دیگر مانند مسائل منطقه ای و موشکی تکمیل گردد. این ها اظهارات شفاف و صریح عالی ترین مسئولان رسمی دولت بایدن در ۳ ماه گذشته است. خوب است بار دیگر تصویری که آمریکایی ها در مذاکره از خود ارائه می دهند را مرور کنیم، آیا آنها فقط نگران تولید بمب هسته ای توسط ایران هستند؟

نتیجه‌گیری

با مروری بر آنچه دیپلماسی آمریکایی تاکنون برای ما رقم زده است و همچنان از ما طلب می کند، می توان نکته ای را آشکارا ملاحظه کرد. تصویر واقعی دیپلماسی دوگانه غرب با تصویری که تاکنون به دنیا و حتی ایران ارسال کرده است تفاوتی فاحش دارد که حاکی از یک شکاف بزرگ تصویری است که آمریکا توانسته به لطف سلطه صنعت پروپاگاندای خود آن را تا حد زیادی بپوشاند. در این میان سه پیشنهاد مهم و اساسی به دستگاه سیاست خارجی دولت سیزدهم ارائه می شود که امید است با نگاهی ظریف و تیزبین به پیگیری و اجرای آنها اهتمام ویژه ورزد.

اولین نکته، داشتن دقت لازم در مواجهه با طرفین خارجی در مذاکرات و گفتگوهای هسته‌ای است. دقت ویژه به تصویری که مذاکره کنندگان خارجی تاکنون از خود ارائه داده‌اند و تلاش آن ها در عمل، که به دنبال تقویت آن تصویر در عرصه بین الملل هستند، می تواند به درک خواسته های واقعی هر کدام از اعضای ۵+۱ توسط تیم مذاکره کننده کمک شایانی کند.

دومین ملاحظه، تلاش برای به تصویر کشیدن دیپلماسی عزتمند و قدرتمند جمهوری اسلامی در عرصه بین الملل است. جا دارد تیم مذاکره کننده ایرانی در کنار توجه کافی به موارد فنی در مذاکرات و توافقات پیش رو، به آنچه که از ایران به دنیا هم ارائه می شود نیز توجه داشته باشد و در جهت بهبود آن نیز تلاش کند.

سومین پیشنهاد، روایت تصویر واقعی نتیجه مذاکرات و گفتگوهای وین با اعضای ۴+۱ برای مردم است. آنچه همواره برای ملت ایران اصالت دارد روایت صادقانه فرزندان خود است؛ پس انتظار می رود تیم مذاکره کننده جدید نیز در ارائه تصویر واقعی از پیشرفت جریان اصلی مذاکره و طرف مقابل مذاکره، ابتکار عمل را در دست بگیرد و به ترسیم تصویر مذاکرات جدید بپردازد.

  • facebook
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *