🏤 دانشگاه امام صادق(ع) 🎓 پژوهشگر حوزه بازاریابی سیاسی انتخابات و دولت
اشاره
فارغ از اهمیت پدیده کودتای ۲۸ مرداد، اهمیت پرداختن به موضوع این کودتا با رویکرد بازاریابی سیاسی، از آن جهت مضاعف میشود که رژیم ایالات متحده آمریکا در دورههای اخیر(ریاست جمهوری اوباما و ترامپ) با نوسازی و بهروزرسانی راهبردها، تاکتیکها و شیوههای بازاریابی سیاسی خود، از این ابزار در راستای فشارحداکثری بر نظام سیاسی ایران استفاده مینماید. از سویی عدم شناخت از تجارب و عملکرد بازاریابی سیاسی این رژیم در قبال ملت ایران، امکان کژفهمی و فریب را در دو حوزه نخبگان و عامه مردم فراهم نموده و موجب شکلگیری بازار سیاسی برای رهیافتها و راهبردهای مدنظر آنان میگردد؛ همانگونه که در مرداد ۳۲ این اتفاق رخ داد و برای سالها مزه تلخ تحقیر و شکست را در کام میلیونها ایرانی آزادیخواه فرو نشاند. مهمترین سؤالاتی که میتوان در این راستا پرسید این است که بازاریابی سیاسی آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد دارای چه مؤلفههایی بود؟ بازیگران اصلی بازار سیاست در کودتا چه کسانی بودند و مواضع و نقش هریک از این بازیگران به چه نحوی بوده است؟ نقش دولت روی کار در موفقیت پروژه آمریکایی-انگلیسی چه بود؟ اینها تنها بخشی از سؤالاتی است که ناظر به این پدیده میتوان طرح کرد. در این مختصر سعی میشود با نگاهی به کودتای ۲۸ مرداد با عینک بازاریابی سیاسی به کنشهای آمریکا در راستای تکرار این پروژه تاریخی نگریسته شود.
بازاریابی سیاسی در کودتا
مُخ و مایه اصلی بازاریابی سیاسی مفهوم «مبادله» است که در طی آن اطراف پدیده یا رخداد، درصدد ایفای نقشهای خاص و مشترک برمیآیند تا هدف نهایی هریک در رسیدن به اهدافشان محقق گردد. اما چرا کودتای ۲۸ مرداد یک فرایند بازاریابی سیاسی است و چرا میتوان از این تجربه تاریخی برای امروزِ ایرانِ اسلامی استفاده نمود؟ اول آنکه در فرایند کودتای ۲۸ مرداد، رقیب یا رقبایی به دنبال سرنگونی دولت مستقر و جایگزین کردن آلترناتیو خود به جای آن بودند، دوم آنکه برای رسیدن به این هدف از فرایندهای نرم و سخت، آشکار و پنهان استفاده نمودند، ابزارها و راهبردهایی که در بازاریابی سیاسی به طرز واضح و صریحی به کار میرود. سوم آنکه برای انجام این اقدام، با درنظرگرفتن اقدامات پیشینی بریتانیا، فرایندی نسبتاً طولانی حدوداً دوساله، طی شده است و روند تصویر ذهنی، هدایت نخبگان و جریان سازی رسانهای که همگی در چارچوب بازاریابی سیاسی قرار دارد، به درستی اجرا و عملیاتی گشته است. چهارم آنکه از عناصر و کنشگران مختلف بازار سیاست از جمله احزاب، رسانهها، گروههای مرجع و… برای بسترسازی و کنش به هنگام و دقیق استفاده شده است. به عبارتی اگر بخواهیم بازاریابی سیاسی در کودتای ۲۸ مرداد و مانند آن را دقیقتر بیان کنیم باید بگوییم: «فرایندی را شامل میشود که طی آن حالت و وضعیتی سیاسی با تمام لوازم آن (بازگشت شاه، رویکارآمدن دولت کودتا، توافق نابرابر با انگلستان، افزایش سهم طرفهای رقیب و…) به جای دولتی مستقر(دولت ملی مصدق)، بازاریابی و ارائه میگردد.» به عبارتی سه سطح بازاریابی در این رویداد اتفاق افتاد:
سطح ایدئولوژی سطح کاراکتر و اشخاص سطح جریان و حزب
عناصر خاموشِ مغفول در کودتای سال ۹۹( نفوذیها)
نوع و شیوه برخورد با کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ مشابه رفتاری است که با کودتای ۱۲۹۹ در پیش گرفته شده است. بخشی از حقیقت بیان میگردد، عدهای از کنشگران و عوامل تاثیرگذار، مطرح و معرفی میشوند اما برخی دیگر مورد غفلت و کمتوجهی واقع میگردند؛ به عبارتی با بزرگنمایی نقش مسئولان ستادی کودتا در سیا و اینتلیجنس سرویس(کرمیت روزولت و کریستوفر وودهاوس) و تبلیغ برخی چهرهها مانند برادران رشیدیان و شاپور ریپورتر از سایر بازیگران و عناصر بازار سیاست و نقش کلیدیشان یا چشمپوشی میگردد و یا مورد کماهمیتی واقع میشوند. این نکته آنجا بیشتر خود را نمایان میسازد که در کودتای ۲۸ مرداد علی رغم برنامهریزیها و راهبردهای گوناگون، در روز کودتا سایر بازیگران بازار بیش از این عناصر کارآیی خود را نشان دادند و موجب به نتیجه رسیدن کم هزینه کودتا برای عناصر سیا شدند اما این عناصر چه کسانی بودند و اثرگذاریشان در این رخداد چقدر مهم بوده است که حتی از عناصر رسمی سیا نیز مؤثرتر واقع شدند؟ به طور کلی در بازار سیاست سالهای ۳۰ تا ۳۲ شاید بتوان این بازیگران را احصاء نمود: