تلاقی دو قطب داخلی و خارجی برای حفظ جریان اعتدال در قدرت

روزهای تبلیغات انتخاباتی در بهار ۹۶، روزهای سرنوشت‌سازی برای دوره فلاکت‌بار معیشتی فعلی بود. زمانی که بسیاری بی‌خبر از معاملات پشت صحنه، نقش پیاده نظام رأی‌آوری فردی را ایفا کردند که نه تنها برایشان سودی نداشت بلکه به معنای واقعی کلمه، جیبشان را نیز زد. در بحبوحه تبلیغات انتخاباتی، شاهد پول خرج کردن‌ها و بریز و بپاش‌های وسیعی در ستادهای کاندیدای جریان به اصطلاح اعتدال بودیم. این پول‌پاشی‌ها که در سوتی‌های کلامی برخی از سلبریتی‌ها نیز مورد تأیید قرار گرفت، در قاب رسانه‌های مزدوری و خائنی چون بی بی سی و آمدنیوز و وحیدآنلاین و … نیز بروز و ظهور یافت و این سؤال یا حداقل پیام را برای مخاطب آگاه به همراه داشت که اقلاً دو قطب داخلی و خارجی مترصد رأی‌آوری عالیجناب بنفش‌پوش هستند. در این مختصر برآنیم اندکی این دو قطب را مورد توجه و بررسی قرار دهیم.

پول از تو، پورسانت از تو، فداکاری از من!

در سازمان‌ها و گروه‌های سیاسی در عین همسو بودن و هم افق بودن افراد و رؤسا، مابه ازایی نیز برای خدمات کارکنان و افراد درنظرگرفته می‌شود. این وجه مادی وقتی در کنار تعلق آرمانی و ایدئولوژیک ایشان قرار می‌گیرد، زمینه را برای پای‌بندی و دفاع افراد از گروه مزیور به طرز فوق‌العاده‌ای بالا می‌برد. در این میان یک اصطلاح در این حوزه وجود دارد که می‌گوید: «تنها آنها که زیاد از دولت دریافت می‌کنند، محافظان دولت هم هستند» به عبارتی، حضور و وجود حزب یا دولت برای برخی از افراد ماهیت حیاتی و ضروری می‌یابد که باعث می‌شود نتوانند هیچ رقمه از کنار رفتن یا ضعف حزب و دولتشان رد شوند و سعی می‌کنند هرچه در چنته دارند را برای صیانت و حفاظت از این ناموس‌شان روی دایره بریزند.

فلش بک به اردیبهشت ۹۶

 حال که در صد روز آخر دولت دوم حسن روحانی قرار داریم بیاییم با خود بیاندیشیم که آمدن این دولت بیشتر از همه به نفع چه کسانی تمام شد و بیشتر از همه هم چه کسانی برای بالاآمدنش جوش زدند و خرج کردند و فداکاری؟ برگردیم به تصاویر شلوغ و پلوغ مبارزات انتخاباتی ۹۶ عکس‌ها را زیر و رو کنیم، موزاییک‌ها و قطعات را کنار هم بچینیم، خطوط سیاه و سفید این کاغذ چه را نشان می‌دهد؟ می‌بینیم، حضور هنرمندان در کمپین‌های اینستاگرامی و تلگرامی را، حضور خواننده‌ها، ورزشکاران و بازیگران در کارناوال‌ها و تجمعات انتخاباتی شیخ حقوقدان را. رقاصه‌ها و بازی بازی‌ها و دور دورهای با دست بند بنفش را. ترافیک‌های ساختگی در بالاشهر و آمبولانس گیرکرده در میان ماشین‌هایی که با بوق‌های ممتد قصد حرکت ندارند. دقیق‌تر می‌شویم پج‌پج‌های همشهری‌ها را هم می‌شنویم، دیدی دیروز چطور رئیسی را شست پهن کرد روی طناب؟ رئیسی کم آورده بود نمی‌تونست جواب بده، این آدم بیاد جنگ میشه، نمیذاره یه آب خوش از گلومون پایین بره، دلار میشه ۵ هزار…! اما وقتی این صحنه‌آرایی را از بالاتر نظاره می‌کنیم متوجه دو قطب می‌شویم قطبی که پول آورد و قطبی که رسانه را ول داد وسط میدان…! این دو قطب تا توانستند برای آمدن روحانی از خودشان خرج کردند چرا که به باور عده‌ای: تنها آنها که زیاد از دولت دریافت می‌کنند محافظان دولت هم هستند!

حامیان ایدئولوژیکی اعتدال، همان تحت الحمایه‌های مادی هستند!

فارغ از این موضوع که فلان مؤسسه بیمه‌ای وابسته به فلان خودروسازی چرا پشت فلان ستاد انتخاباتی را گرم نگه داشته، یا فلان رئیس ستاد چرا بعد از روی کارآمدن دولت از پستی به پستی دیگر قل می‌خورد ولی نمی‌افتد یا ارتباط اتاق و خانه با اهل منزل چه بوده، صرفاً با نگاهی به روند سال‌های ۹۶ تا ۱۴۰۰ که هم قسم شدند با روحانی طی شود، می‌توان به راحتی و وضوح متوجه شد که چه کسی سواری گرفته، ماهی از آب گرفته و گل را به طاق دروازه چسبانده است. این ۴ سال تؤام بود با فشار حداکثری غرب و فرصتی که جناب روحانی و دولتش در اختیارشان قرار داد با خارج نشدن به موقع از تعهدات برجامی، پر بود از خوراک رسانه‌ای پروژه‌بگیرهای مزدور که اگر زم دستگیر نمی‌شد، اکنون سلطان رسانه‌های معاند می‌بود، این چهارسال بهشت دلالان و تاجران و بازرگانان نه همه‌اشان بلکه متصل‌هایشان بود و اما تو چه می‌دانی که داستان ارز ۴۲۰۰ تومانی بیشتر از همه به سود چه کسانی بود! این ۴ سال برای دو دسته خیر(زودگذر) داشت و برای سایر آحاد ملت تجربه‌ای تلخ بود. عده‌ای بارشان را بستند و عده‌ای بارشان را از بالاشهر به پایین شهر و یا شهرستان بردند. این ۴ سال با گرانی‌های ۹۶ و ۹۷ و آتش بر بنزین و تورم افسارگسیخته، برای اقشار متوسط و ضعیف جامعه، وضعیت ناجوری را رقم زد اما برای انحصارگران موز و دارو و قطعه و …بهشت زمینی را متجلی کرد. به شکل مختصر این ۴ سال بیشتر از همه برای برخی دلالان و تاجرمسلکان و سوداگران وابسته، طرف‌های غربی، رسانه‌های معاند ۴ سال پرروزی و برای طبقات متوسط و ضعیف جامعه ۴ سال خشکسالی و مهاجرت(از اینجا به آنکارا و استانبول و تفلیس و .. یا تهران به شهرستان) و درب و داغون شدن بود.

جمع‌بندی؛ ۱۰۰ روز پایانی و ظهور مجدد حامیان

اکنون و در آستانه یکصد روز پایان دولت شبه اعتدال، نزدیک شدن دو قطب بالا را مجدداً شاهد هستیم. قطب خارجی با تنفس مصنوعی به سراغ پرده‌ای از برجام آمده که در این چند سال پاره پوره اش کرده و فقط نخ‌های مندرسی از آن باقی مانده است. در جبهه رسانه‌ای هم دو دستور کار مورد توجه بوده است که در این دوره نیز برآورد می‌شود اتفاق بیافتد؛ یکی ناامیدسازی(ناامیدسازی آحاد مردم از مشارکت و انتخاب و کم رونق کردن انتخابات و بحران مشارکت-مشروعیت به زعم خودشان) و دیگری جهت‌دهی هدفمند به مخاطبان خاص برای رأی آوری کاندیدای مطلوب خودشان. به عبارتی بازاریابی منفی مشارکتی برای آراء در راستای منافع ملی و بازاریابی مثبت برای مشارکت در راستای رأی‌آوری کاندیدای مورد نظر غرب. در حوزه داخلی نیز به نظر می‌رسد پول و امکانات خوبی که از آشفته بازار بازارهای مختلف (طلا، بورس، رمزارز، کالا و …) نصیب (برخی)دلالان شده است، قوه خوبی برای مانور رسانه ای در شرایط کرونایی فراهم آورده باشد. بدون شک نمی توان بین قطب داخلی(سوداگران) و خارجی(جبهه سیاسی و رسانه‌ای) پیوند مستقیمی برقرار کرد اما می‌توان گفت در ساحت عمل، کنش‌های ایشان هم‌افزا و در یک راستا عمل می‌کند.

  • facebook
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *