در رویداد ۱۴ تیر ۶۱ که گروهی موسوم به فالانژها ۴ دیپلمات ایرانی را ربودند و به مکان نامعلومی بردند، مستندات موجود نشان میدهند عدم توجه مسؤولان ارشد کشور در ارتباط با این رویداد به دو مفهوم بازاریابی سیاسی و بازاریابی رویداد و غفلت از بهکارگیری آنها در محیط داخلی و بهخصوص در سطح بینالمللی کاملاً محسوس و قابل توجه است.
فاطمه مشهدیپور؛ عضو شبکه پژوهشگران مطالعات بازاریابی سیاسی
اشاره
بازاريابي واقعه یا بازاریابی رویدادمحور[i] در حقيقت ابزاري است براي برجستهسازی و اصلاح یا تغيير نگرش مشتري/ مخاطب نسبت به يك محصول، خدمت يا مفهوم. ميتوان بازاريابي رویداد را يكي از مهمترين و مؤثرترين روشهاي ايجاد و جهتدهي تصوير ذهني جمعی دانست. ازسویی مفهوم بازاریابی سیاسی بینالملل نیز از طریق تصویرسازی و انتقال آن، به دنبال تأثیرگذاری بر افکار عمومی است تا بتواند موجب پیشبرد منافع ملی یک کشور شود. با توجه به اینکه در بازاریابی رویداد نیز هدف نهایی از تصویرسازی ابعاد و مفاهیم یک رویداد، افزایش تأثیر و به دنبال آن ترغیب مخاطب به اقدام است، شاهد یک همگرایی بین بازاریابی رویداد در حوزهی بینالمللی و بازاریابی سیاسی بینالملل هستیم. نظر به اینکه امروزه قدرت نرم در روابط میان کشورها اهمیت شایان توجهی یافته، لازم است بازاریابی سیاسی بینالمللی و نیز بازاریابی رویداد به عنوان روشّها و ابزارهای ایجاد و بهکارگیری قدرت نرم و ارتقاء آن مورد توجه و کاربرد کشورها قرار گیرند؛ اگرچه بهنظر میرسد در ایران آنطور که شاید و باید از این منبع قدرت و روشهای بهکارگیری آن بهدرستی استفاده نشده است. این یادداشت با تمرکز بر رویداد «ربایش سردار حاج احمد متوسلیان» تلاش دارد ظرفیت بهکارگرفته شده و قابل پرداختِ دو مفهوم بازاریابی رویداد و بازاریابی سیاسی بینالملل را ناظر به این رویداد ازسوی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار دهد.
دستهایی برای پاککردن صورتمسئله
سردار احمد متوسلیان وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت، سید محسن موسوی کاردار سفارت، تقی رستگار مقدم کارمند سفارت و کاظم اخوان، عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی ۴ دیپلمات ایرانی بودند که در ۱۴ تیرماه سال ۱۳۶۱ در مسیر سفارت ایران در بیروت و در معیّت پلیس لبنان در یک پست بازرسی توسط گروه شبه نظامیان فالانژ ربوده شده و بعدها طبق خبرهای رسمی و غیررسمی، تحویل رژیم صهیونیستی شدند. در روزهای نخست پس از ربایش، تلاشهایی از جانب مسؤولین وقت لشکر ۲۷ محمد رسولالله(صلّیاللهعلیهوآله) به کمک برخی از افراد حزبالله لبنان برای آزادی حاج احمد و همراهان او صورت گرفت؛ اما با توجه به عدم حمایت مسؤولین وقت، این تلاشها علیرغم نزدیکی به نتیجه، مثمرثمر واقع نشد و متأسفانه با گذشت ۳۴ سال از این رویداد، هنوز حاج احمد و همراهان او آزاد نشدهاند. در طول این سالها نیز اقدام خاصی (حداقل به صورت چشمگیر و بهوسیلهی دولتمردان) برای پیگیری سرنوشت این افراد انجام نشده است. درعوض حتی کارهایی نیز انجام شد تا حاج احمد را بهعنوان یک فرمانده شهید در اذهان عموم مردم معرفی کند[ii]. خصوصاً زمانی که سمیر جعجع، فرمانده فالانژهای لبنان (رهبر فعلی حزب نیروهای لبنان) که متهم اصلی ربودن دیپلماتهای ایرانی است، پس از آزادی از زندان اعتراف کرد که گروگانهای ایرانی توسط نیروهای وی کشته شدهاند، عدم پیگیری مسئولین ذیربط در خصوص سرنوشت دیپلماتها توجیه قابل قبولی پیدا کرد.
نوشتگانی برایِ عادی کردن شهادتِ متوسلیان
کتابهایی که نیز در این مدت به چاپ رسیده همانند کتبی که در خصوص فرماندهان شهید به رشته تحریر درآمده، به معرفی این سردار بینشان و تلاشها و مجاهدتهای وی در دفاع مقدس و نیز بیان ویژگیهایی چون شجاعت، صلابت، جدیت، دلسوزی برای دیگران و… اختصاص داشته است. کتابهایی چون «قصه فرماندهان ۹: فرمانده جدید- براساس زندگی شهید احمد متوسلیان» و «میخواهم با تو باشم». در این میان دیدگاه حمید داوودآبادی نویسنده صاحبنام دفاع مقدس، کسی که تحقیقات کاملی روی پرونده ربوده شدن چهار دیپلمات ایرانی در لبنان انجام داده و نتیجه این تحقیقات را در کتاب «کمین جولای ۸۲» منتشر کرده، بهتر میتواند دلیل این کمتحرّکی یا انفعال را نشان دهد.
«صحبتهایی مبنی بر این که میشد حاج احمد و همراهانش را در همان ساعات اولیه نجات داد و شایعاتی مبنی بر اینکه مسئولان، اجازه چنین کاری را ندادهاند بیپایه و کذب محض است. حاج ابراهیم همت و نیروهای دیگری که همراه متوسلیان در لبنان بودند حدود ۲۴ ساعت بعد متوجه میشوند این چهار نفر گم شدهاند. پس از گذشت ساعتی از جداشدن متوسلیان و سه دیپلمات دیگر از سایر نیروها، نیروهای ایرانی از طریق بیسیم از بعلبک و بیروت، سراغ آنها را میگیرند و جواب مشخصی دریافت نمیکنند. فردای آن روز اتومبیل گارد حفاظت که ۴ دیپلمات را در زمان ربایش، همراهی میکرده به نیروهای ایران اطلاع میدهد که متوسلیان و همراهانش را ربودهاند. فالانژها در این ۲۴ ساعت هر اقدامی را که میخواستند انجام داده بودند. ضمن اینکه محلی که این چهار نفر دستگیر شدند، دژبانی ثابتی نبوده است یعنی همان روز، یک پست ایست بازرسی ایجاد و هر کسی شیعه بوده دستگیر میکردند و میکشتند. حتی این پست ایست بازرسی در روز بعد دیگر وجود نداشته و باید پرسید چگونه ممکن بوده در همان ساعات اولیه، برای آزادی آنها اقدام شود؟» (داوودآبادی، ۱۳۸۴)
البته ظاهراً مواضع مسئولان سیاسی کشور نیز بسیار عادی و به این خلاصه شده که وزارتخارجه نامه اعتراضیهای ارسال کند:
«در آن دوره تکلیف لبنان معلوم و مشخص نبود با چه کسی طرف هستیم. گروه فالانژیستها مزدور اسرائیل بودند. وضعیت آن دوره مثل این است که … ما بخواهیم نامهنگاری کنیم که ارتش عراق اسرای ما را آزاد کند. وقتی مزدوران اسرائیل نیروهای ما را اسیر کردهاند چگونه از طریق دیپلماتیک از آنها بخواهیم اسرای ما را آزاد کنند؟ … ما در آن زمان، درگیر جنگ تحمیلی بودیم و از سوی دیگر فالانژها و حتی اسرائیل تأکید داشتند این سؤال را برجسته کنند که ایران در لبنان چهکار میکند؟ به همینخاطر هیچ عکسالعملی نمیتوانستیم نشان دهیم. اما بعدها در سطح سازمان ملل پیگیریهایی شد. بهویژه بهواسطهی گروگانهای غربی که در لبنان اسیر بودند. آنها وعده پیگیری میدادند تا در نهایت دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل، نامهی تسلیتی به ایران نوشت و از طرف سازمان ملل اعلام کرد که این چهار نفر کشته شدهاند … فالانژها و اسرائیلیها شیّادانی هستند که به هیچ حرفشان نمیتوان اطمینان کرد. به نحوی که اظهارات آنها در طول سیسال گذشته همه ضد و نقیض بوده است. اما از طرف دیگر نظام پیگیر وضعیت این چهار دیپلمات بوده و برای روشن شدن تکلیف آنها کارهای مهمی انجام داده است. دورههایی بوده که گروگانهای ارزشمندی از دشمن، در بند لبنانیها بودهاند و ایران برای آزادی آنها واسطه میشده است. اگر قرار بود متوسلیان در دست آنها باشد قطعاً او را تحویل میدادند تا به نتایج بهتری در این معاملات برسند. چون از لحاظ امنیتی، حاج احمد نسبت به گروگانهای آنها از لحاظ اطلاعاتی اهمیت کمتری داشته و منطقی نیست که او را نگه دارند و هزینههای بالایی در این گروگانگیریها بپردازند. حتی در قضیه مکفارلین یک پای معامله همیشه چهار گروگان ایرانی بودهاند که این اخبار تاکنون مطرح نشده است. غربیها به دنبال آزادی جاسوس خود بودند و ایران، شرط آن را مشخص شدن وضع دیپلماتهای گروگانش اعلام میکرد. یعنی افتضاح مکفارلین و آنهمه هزینهای که برای آن پرداخت کردند به اندازه کافی اهمیت داشت که اگر امکان معاوضه دیپلماتهای ایرانی وجود داشت، این کار را بکنند تا آن افتضاحات پیش نیاید.» (داوودآبادی، ۱۳۸۴)
برخی اظهارات مقامات دولتی
شاید تأثیرپذیری آقای داوودآبادی از دیدگاه مسؤولان وقت خیلی دور از واقع نباشد. خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی دلیلی است بر این ادعا. وی در خاطرات سال ۱۳۶۷ خود نوشته است:
«فرستاده رئیس جمهور کنیا آمد. اطلاع داد که گروگانهای ما در لبنان سال ۶۲ شهید شدهاند و خواستار مبادله گروگانهای انگلیسی و سه اسرائیلی با ۹۰ اسیر شیعه در اسرائیل شد.» (هاشمی، ۱۳۹۱: ۴۸۴)
وی همچنین در خاطرات سال ۱۳۶۹ در جریان کمک به آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان به پیامی از جرج بوش -رئیس جمهور وقت ایالات متحده- اشاره کرده و نوشته:
«اطلاعات آمریکا میگوید گروگانهای ایرانی در دست مارونیها در همان روزهای اول کشته شدهاند ولی باز هم آنها آمادگی دارند که پیگیری مسئله آن گروگانها را ادامه دهند.» (هاشمی، ۱۳۹۲: ۸۳)
روایتهای معارض؛ فرصتی برای بازاریابی رویداد
با این وجود ازنظر بسیاری از صاحبنظران نیز موضوع شهادت دیپلماتهای ربودهشده ایران قابل تردید بوده و هست. چنانکه سیدحسن نصرالله در یک کنفرانس خبری در بیروت در سال ۱۳۸۷ اذعان داشت که «نشانههايي وجود دارد مبني بر اينكه ديپلماتهاي ايراني در زندانهاي رژيم صهيونيستي بهسر ميبرند» (خبرگزاری فارس، ۱۰/۱۱/۱۳۸۷) البته در سالهای ۹۲-۱۳۹۱ تحرکات دیگری نیز انجام شد که نشان میداد شهادت دیپلماتها مورد تردید است و امکان زنده بودن آنان وجود دارد. اما این اقدامات از پوشش رسانهای ضعیفی برخوردار شد. چاپ کتاب «در هالهای از غبار؛ سرگذشتنامه سردار بینشان حاج احمد متوسلیان» در سال ۱۳۹۱ و کتاب «وقتی کوه گم شد» در سال ۱۳۹۲ را میتوان شاهدی بر بروز این تردیدها نزد علاقمندان به پیگیری وضعیت دیپلماتهای ربودهشده ایران دانست.
کنشهای رویدادمحور برای پاسداشت خط و نام فرمانده
*افتتاح تندیس حاج احمد در پارک ایران
مراسم گرامیداشتی در تیرماه سال ۱۳۹۱ در «پارک ایران» واقع در منطقه «مارون الرأس» در نقطه صفر مرزی لبنان با فلسطین اشغالی از سوی سفارت جمهوری اسلامی ایران برگزار شد که حائز اهمیت بود. در این مراسم که شهید غضنفر رکنآبادی سفیر وقت ایران در بیروت، حجتالاسلام پناهیان، خواهر حاج احمد متوسلیان و مریم مجتهدزاده مشاور رئیس جمهور ایران و همسر سیدمحسن موسوی حضور داشتند، تندیسی با نماد حاج احمد متوسلیان ، تصاویر ۳ دیپلمات دیگر کشورمان و امام موسی صدر در محل نصب شد. این تندیس که در آن اشاره دست حاج احمد متوسلیان به سمت قدس شریف بیتالمقدس است، به همگان این موضوع را بیان میکند که سرزمینهای اشغالی به دست رزمندگان مقاومت آزاد خواهد شد. (خبرگزاری ایرنا، ۱۳۹۱)
در ۱۳ تیر ۱۳۹۲ شهید رکنآبادی سفیر وقت ایران در بیروت در مراسم سی و یکمین سالگرد ربایش این چهار دیپلمات که در محل سندیکای روزنامه نگاران لبنان برگزار شده بود اعلام کرد «چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی زنده و در زندان های رژیم صهیونیستی هستند.» (خبرگزاری میزان، ۲/۵/۱۳۹۵).
*اعلام هماهنگ زنده بودن سردار توسط سرداران جبهه مقاومت
سال ۱۳۹۵ را میتوان نقطه اوجی برای این رویداد دانست. در ۳ خرداد سردار دهقان وزیر دفاع اعلام کرد: «سردار احمد متوسلیان و سه دیپلمات دیگر ایرانی زنده و در اسارت رژیم صهونیستی هستند» (خبرگزاری تسنیم، ۳/۳/۱۳۹۵). سردار محسن رضایی نیز همان زمان طی پستی در صفحه اینستاگرام خود وعده داد به زودی خبرهای خوشی از این سردار شجاع و دلیر خواهد رسید (خبرگزاری میزان، ۲/۵/۱۳۹۵). همچنین اعلام رسمی سیدحسن نصرالله مبنی بر اینکه خود شخصاً پیگیر آزادی حاج احمد متوسلیان و سه همراه وی است، بازتاب گستردهای از لحاظ داخلی و بینالمللی داشته است.
*بهرهگیری از هنر تصویرگری
در ۱۲خرداد ۹۵ حسین روحالامین، تصویرساز جوانی که بیشترین آثار او در زمینههای آئینی و عاشورایی است، طرحی از حاج احمد متوسلیان کشید که اگر زنده باشد در این ۳۴ سال چقدر پیر شده است. این اثر در فضاهای مجازی به اشتراک گذاشته شد. در ۱۹ خرداد فیلم «ایستاده در غبار» به تهیهکنندگی و کارگردانی محمدحسین مهدویان که پیش از در جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بهترین فیلم را از آن خود کرده بود، در سینماهای کشور به اکران درآمد.
*تجدید خاطرات در گردهمآیی خانوادههای شهداء
در ۳۱ خرداد ۹۵ و در دیدار حضرت آقا با شاعران، دانیال فرخی کاندیدای چهره برتر هنر سال ۹۴ تصویری را که از حاج احمد متوسلیان پس از آزادی در آغوش حضرت آقا کشیده بودند به ایشان تقدیم کرده و گفت: خدا کند که حاج احمد برگردد. و آقا فرمودند: انشاءالله، ما هم امیدواریم. البته این عکس و گفتگو بیشتر در سایتهای ارزشی و نه در بین عموم مردم، انعکاس پیدا کرد. در ۱۰ تیر بیانات منتشر نشده رهبر انقلاب درباره حاج احمد منتشر شد. حضرت آقا در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای سپاه و نیز خانواده حاج احمد متوسلیان در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۷۵ فرمودند: «ما منتظریم که آقای حاج احمد متوسلیان انشاءالله بیاید؛ نگویید شهید، ما که خبر نداریم از شهادت ایشان. خداوند انشاءالله که فرزند شما را – هر جا که هست، هر جور که هست – مشمول لطف و فضل خودش قرار بدهد، ما که آرزو میکنیم انشاءالله خداوند این جوان مؤمن و صالح را برگرداند. بله، آقای حاج احمد متوسلیان با همین آقای حاج همت هم دوست و رفیق و همکار بودند؛ خداوند انشاءالله همهشان را مشمول لطف خودش قرار بدهد.»
*رسانهای کردن بازی کامپیوتری با محوریت حاج احمد
در مرداد ۱۳۹۵ مدیر پروژه تولید بازی «حاج احمد» از آغاز این پروژه خبر داد و گفت این بازی با حضور متخصصان حوزه بازیسازی مؤسسه مصاف آغاز شده و داستان آن در فضای سوریه، زندانهای اسرائیل و مرز لبنان و اسرائیل روایت میشود. شخصیت اصلی بازی یک سردار ایرانی است که با احمد متوسلیان در زمان جنگ تحمیلی همرزم بوده است و هماکنون در سوریه مشغول عملیات مستشاری است. در ابتدای بازی، شخصیت اصلی بازی در محاصره داعش گرفتار میشود و پس از اسارت تحویل رژیم اسرائیل میشود. در زندان اسرائیل، شخصیت بازی متوجه حضور احمد متوسلیان در زندان شده و برای آزادی خودش و او تلاش میکند. (خبرگزاری فارس، ۲۰/۵/۱۳۹۵)
اما تمامی این اقدامات نیز از حمایت رسمی و پوشش رسانهای قوی بینصیب ماند و این موج بهوجودآمده بدون اینکه تأثیر عمیقی در اذهان مردم داشته باشد و درخواست برای آزادی حاج احمد و همراهان او را به یک مطالبه عمومی از جامعه جهانی و سازمانهای بینالمللی تبدیل کند، فروکش کرد.
جمعبندی و نتیجهگیری
در رویداد ۱۴ تیر ۶۱ که گروهی موسوم به فالانژها ۴ دیپلمات ایرانی را ربودند و به مکان نامعلومی بردند، مستندات موجود نشان میدهند مسئولان وقت ایران منفعلانه عمل کردهاند؛ رفتاری که باعث شده بعد از گذشت ۳۴ سال از این رویداد هنوز از سرنوشت این ۴ دیپلمات اطلاع کاملی در دست نباشد. حال آنکه باید در همان ابتدا با جدیت بیشتری آزادی دیپلماتهای کشورمان که از مصونیت برخوردار بودند، پیگیری میشد و مقامات رسمی کشور این موضوع را در مجامع بینالمللی و افکار عمومی جهان به چالش میکشیدند که چگونه ممکن است عدهای به خود اجازه دهند دیپلماتهای کشور دیگری را بربایند و به کشور(جعلی) دیگری انتقال داده و به گفته خودشان به قتل برسانند. عدم توجه مسؤولان ارشد کشور در ارتباط با این رویداد به دو مفهوم بازاریابی سیاسی و بازاریابی رویداد و غفلت از بهکارگیری آنها در محیط داخلی و بهخصوص در سطح بینالمللی کاملاً محسوس و قابل توجه است.
در داخل کشور نیز این موضوع علیرغم غفلت نسبی مسؤولان ازسوی مردم و بهصورت غیررسمی کمابیش مورد توجه قرار گرفته و فعالیتهای متنوع و متعددی ازنظر فرهنگی انجام شده (مانند تولید کتاب، فیلم، نقاشی، تندیس و …) که منابع بسیار خوبی برای استفاده در بازاریابی رویداد و بازاریابی سیاسی بهشمار میآیند. بااین وجود حجم این فعالیتها در قیاس میان این رویداد با رویدادهای مشابه تأثربرانگیز است. برای مثال در قضیه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا که در آن نیز به اصطلاح نیروهای دیپلمات دستگیر شدند، با آنکه خرابکاری و توطئههای نیروهای اطلاعاتی لانه جاسوسی محرز شده است، آمریکاییها تنها در حوزه چاپ، پیرامون دستگیری کارکنان سفارت در آمریکا ۴۰ عنوان کتاب چاپ شده دارند، اما این رقم در ایران و در قبال دیپلماتهای مظلوم ربوده شده ۱۴ تیر، فقط ۶ عنوان کتاب است. به علت همین حجم کار پایین، بسیاری از افراد حاج احمد را نمیشناسند و برخی دیگر او را شهید میپندارند. از این رو لازم است با رویکرد بازاریابی رویداد، برنامههایی در دستور کار قرار گیرد که آزادی برای این ۴ دیپلمات به یک خواست و مطالبه عمومی و اجتماعی جامعه ایران تبدیل شود تا مقامات سیاسی نیز بهتبع آن بر فعالیتها و اقدامات سیاسی خود بیافزایند.
فهرست منابع:
پایگاه الکترونیکی مشرق نیوز، بهتاریخ ۲۵/۱/۱۳۹۴، به نشانی: http://www.mashreghnews.ir/fa/news/404581
خبرگزاری تسنیم، بهتاریخ ۳/۳/۱۳۹۵، به نشانی: www.tasnimnews.com/fa/news/1395/03/03/1081762
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) به تاریخ ۷/۴/۱۳۹۱، به نشانی: http://www.irna.ir
خبرگزاری فارس، بهتاریخ ۱۰/۱۱/۱۳۸۷، و ۲۰/۵/۱۳۹۵ بهنشانی: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8711100949
خبرگزاری میزان. بهتاریخ ۲/۵/۱۳۹۵، به نشانی: http://www.mizanonline.ir/fa/news/200075
داودآبادي، حمید (۱۳۸۴) كمين جولاي ٨٢ ؛ روزشمار ربع قرن گروگانگيري چهار ديپلمات ايراني.- تهران: فرهنگسراي پايداري و نشر غنچه. قابل دسترس در: http://davodabadi.persiangig.com
هاشمی، علیرضا (۱۳۹۱) پایان دفاع، آغاز بازسازی؛ خاطرات روزنوشت سال ۱۳۶۷ حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی.- تهران: نشر معارف انقلاب
هاشمی بهرمانی، عماد (۱۳۹۲) اعتدال و پیروزی؛ خاطرات روزنوشت سال ۱۳۶۹ حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی.- تهران: نشر معارف انقلاب
[i] Event Marketing
[ii] مانند نصب تابلویی با تصویر حاج احمد و با عنوان «شهید احمد متوسلیان» در کنار تابلوی شهید موحد دانش زیر پل روگذر سرلشکر شهید محمد حاجی.