🏤 دانشگاه امام صادق(ع)
🎓 پژوهشگر حوزه بازاریابی سیاسی انتخابات و دولت
یکی از مهمترین آسیبهای بازاریابی سیاسی و رقابتهای انتخاباتی در جمهوری اسلامی ایران، نسخه برداری از نمونه یا نمونههای غربی بدون در نظر گرفتن اقتضائات، اختصاصات، آرمانها و ارزشهای جمهوری اسلامی ایران است. فرهنگ، جغرافیا، تمدن، تاریخ و صد البته ایدئولوژی و مذهب، همگی در ساخت یک منظومه فکری و عملی در بازاریابی سیاسی متناسب با جمهوری اسلامی ایران موثرند. از همین جهت، یکی از دغدغههای مهم و قدیمی پژوهشگران هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد، توجه به موضوع «بازاریابی سیاسیِ ما» بوده است. منظور از «بازاریابی سیاسیِ ما»، همان منظومه فکری و عملی است که بتواند همه بایدها، نبایدها، چارچوبها و ابزارهای یک رقابتِ انتخاباتی مشروع و متناسب با اختصاصات جمهوری اسلامی ایران را تبیین کند.
مناظره تاریخی شامگاه سیزدهم خرداد ۱۳۸۸ میان محمود احمدینژاد و میرحسین موسوی، یکی از مهمترین نقاط در تاریخ جمهوری اسلامی ایران است که بیش از هر زمان دیگری ضرورت تدوین این منظومه را متذکر میشود و آسیبهای فقدان یا دوری از آن را به تصویر میکشد. هرچند از منظر بازاریابی سیاسی، استراتژیهای به کار گرفته شده توسط احمدینژاد در آن مناظره موثرتر از موسوی بود، اما راهبرد و کنش هر دو، انطباقی با مفاهیم و آموزههای دینی و انقلابی که اتفاقا هر دو مدعی آن بودند، نداشت. نه تنها خبری از تقوای سیاسی نبود، بلکه تهمت، غیبت و دروغ، هم معاذ الله از زمره گناهان کبیره خارج شده بود؛ سیاهنمایی و حمله به گذشته جمهوری اسلامی در کلام هر دو موج میزد و تخریب، تحقیر و توهین به رقیب و دیگران، مانند نقل و نبات در مجلس عروسی شاباش میشد. لذا، مهمترین درس این مناظره برای دانشجویان، اساتید و پژوهشگران عرصه بازاریابی سیاسی در ایران آن است که بازاریابی سیاسی بدون توجه به شرایط و اقتضائات بومی و مبانی و آموزههای فقهی و اخلاقی، سودمند نخواهد بود.
پی نوشت: هرچند که حاج آقای ما (پدرم) خیلی اهل تماشای تلوزیون نبوده و نیستند، با این حال اخبار و برخی برنامههای خاص و گاهی به احترام باقی اعضاء خانواده، برخی سریالهای طنز ایشان را دقایقی پای تلوزیون مینشاند. اما از همان دقایق ابتدایی مناظره ۱۳ خرداد که ایشان از پای تلوزیون برخاستند، تا به حال، کمتر سراغی از تلوزیون و برنامههای آن گرفته و همان حداقلها را هم رها کردهاند. جمله ماندگار ایشان پس از آن مناظره این بود که “من اگر جای مهندس موسوی بودم، پس از صحبتهای آغازین آقای احمدینژاد به او میگفتم «من برای این حرفها اینجا نیامدم، من قصدم خدمت بود، اما ظاهرا اینجا مساله دیگری در میان است؛ حالا که چنین نیست مرخص میشوم» و مناظره را ترک میکردم.” و به راستی که اگر میرحسین چنین کاری را بلد بود، صحنه انتخابات و وقایع پس از آن چگونه رقم میخورد؟ بازاریابی سیاسیِ ما، جنسش اینگونه است و یقینا اثرش بسیار متفاوت.