🏤 دانشگاه امام صادق(ع)،عضو هیأت علمی گروه مدیریت بازرگانی
🎓 پژوهشگر مطالعات بازاریابی سیاسی
- مقدمه و طرح مسأله
بازاریابی سیاسی، دانشی میانرشتهای است که از پیوند رویکردها و فنون بازاریابی با حوزهی سیاست در مقولههای کاربردیِ دولت، انتخابات، و دیپلماسی حاصل شده و سعی خود را مصروف تبیین و تحلیل رفتارها و اقدامهای احزاب، سیاستمداران و دولتها در عرصههای داخلی و بینالمللی نموده است. سابقهی پژوهشهای مرتبط با این حوزه به دههی ۱۹۶۰ و سالهای پس از آن برمیگردد که عمدتاً تبلیغات سیاسی کاندیداها مورد مطالعه قرار میگرفت. یک مرور اجمالی نشان میدهد که حوزهی مطالعاتی بازاریابی سیاسی با بیش از سه دهه سابقهی متمرکز در جهان، ترکیب نوینی از پیوند میان بازاریابی، سیاست و ارتباطات را به مدد دانشهای مکمّل دیگری فراهم نموده و مطالعهی آن میتواند زمینهساز کارآمدی بیشتر نظام انتخابات ملی و در پی آن نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران شود. بااین وجود مطالعهی بازاریابی سیاسی با رویکرد ایرانی-اسلامی و با اهداف زیر میتواند مورد مطالعه، آموزش و پژوهش قرار گیرد:
- شناخت مبانی علمی موجود و مطالعهی پژوهشهای تطبیقی در سایر کشورها
- تلاش برای بازخوانی بازاریابی سیاسی با مبانی معرفت شناختی و انسانشناختی اسلامی و ایرانی
- تطبیق بازاریابی سیاسی با نمونههای شاخص بومی برگرفته از سرچشمههای معرفتی اسلامی
و اما اینکه چرا این تطبیق با اتکای به شخصیت و سیرهی آیتالله مهدوی کنیرحمةاللهعلیه آغاز و طرح میشود را باید در وهلهی نخست مرهون یگانه و منحصربهفرد بودن تجربهی استاد در بیش از نیم قرن فعالیت مستقیم سیاسی (از پیش از انقلاب اسلامی) و سوابق متعدد مسؤولیتهای سیاسی ایشان (پس از انقلاب اسلامی) بدانیم. افزون بر این، ویژگیهای شخصیتی متمایز و برجستهی ایشان نیز این تطبیق را ضروری میسازد. ازجمله:
یک) استاد یک کلّ واحد هستند. به این معنا که برای اخلاق از سیاست نمیگذرند و برای سیاست هم از اخلاق نمیگذرند؛ هم اخلاق، هم دیانت، هم سیاست، و هم اجرا را مجموعاً در خود داشتهاند و این باور را به عمل درآوردهاند.
دو) تأیید خاص حضرت امام نسبت به ایشان در جملهی معروف: «… ما از سابق ایشان را ارادت داشتیم و حالا هم ارادت داریم و بعدها هم ارادت خواهیم داشت به ایشان.» (دیدار با نخستوزیر و اعضای هیأت دولت به تاریخ ۳۱/۵/۱۳۶۰ به نقل از امام خمینی، ۱۳۶۴، ج۱۵: ۲۲۴) نشانگر پختگی ایشان از همان آغاز راه مسؤولیتپذیری و عملکرد سیاسی در پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم مسیر آن است. لذا به باور نویسنده، عمل و رفتار سیاسی ایشان را نباید تطوّری و رو به تکامل دانست (اگرچه این روند هم در مسیر زندگی اجتماعی و سیاسی افراد، طبیعی تلقی میشود) بلکه مبانی و اصول مورداتّکای استاد، واحد و یکپارچهاند لذا اقتضاءات محیطی و محدثه، زمینهساز تجلّی رفتار و عمل متناسب با آن اقتضاءات شدهاند.
سه) وجه غالب در معرفی استاد و بهعبارتی وجههی بیشترْ شناختهشده از ایشان «فقیه بصیر» است. متضمّن این معنای درست که فقه در منظر استاد، متکفّل ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان است و خود ایشان هم از این لحاظ جامعالابعادند.
چهار) همراهی نظر و عمل در استاد. ایشان مظهر عمل به همان چیزهایی است که به آنها توصیه هم میکند: اگر همگان را به اخلاق سیاسی توصیه میکند، خودْ پایبند و مظهر آن است؛ و اگر به سیاست اخلاقی معتقد است، رفتار سیاسی وی را میتوان اتمّ مصادیق آن به شمار آورد. این همراهی نظر و عمل در تمامی موضعگیریهای سیاسی استاد میتواند مورد توجه واقع شود.
- چهارچوب نظری و پیشینه
چارچوب نظری این پژوهش در دو بخش تدوین شده است: چیستی بازاریابی سیاسی و بازاریابی سیاسی در عمل. در بخش نخست سعی شده پیشینهی نظری (مفاهیم، نشریهها و مدلها) مرور شود و در بخش دوم به پیشینهی تجربی و پژوهشهای مرتبط با بازاریابی سیاسی اشاره شده است.
- روشمندی مقاله
در مطالعهی سیرهی آیتالله مهدوی کنیرحمتاللهعلیه از چشمانداز بازاریابی سیاسی، ابتدا اندیشههای استاد بهعنوان زیربنای عمل ایشان، از خلال نوشتهها و گفتههای استاد مرور و معرفی میشوند و سپس عمل و موضع ایشان در خلال فعالیتهای سیاسی بهعنوان شاهدی بر اندیشهّهای پیشگفته مورد بررسی قرار میگیرند. برای این بخش اخیر، مطابق چهارچوب مطرحشده در بازاریابی سیاسی، سهگانهی دولت، انتخابات، و بینالملل مورد توجه این مقاله است: نخست در سطح بازاریابی سیاسیِ دولت: دوران وزارت و دولت موقت استاد مرور میشود. سپس در سطح بازاریابی سیاسیِ انتخابات: مروری بر مواضع استاد در قبال چهاردهه انتخابات: دههی ۶۰ (مجلس سوم)، دههی ۷۰ (ریاستجمهوری ۷۶)، دههی ۸۰ (ریاست خبرگان ۸۹)، و دههی ۹۰ (ریاستجمهوری ۹۲) میشود. و نهایتاً در سطح بازاریابی سیاسیِ بینالمللی نیز مختصراً به برخی مواضع ایشان اشاره میشود. منابع اصلی برای گردآوری دادههای موردنظر در این مقاله عمدتاً دو کتاب «خاطرات آیتالله مهدوی کنیرحمتاللهعلیه» (۱۳۸۵) و «مجموعهی خطبهها و سخنرانیهای ایشان در نمازجمعه تهران» (۱۳۹۳) و گزیدهای از مصاحبهها و اظهارنظرهای مرتبط با ایشان در وقایع و رخدادهای یادشده است.
- یافتهها
۴ –الف) اندیشههای استاد
مرور و شناسایی دیدگاههای اخلاقی، تجویزی و توصیهای آیتالله مهدوی کنیرحمتاللهعلیه دربارهی سه وجه بازاریابی سیاسی، یعنی انتخابات، دولت، و وجهه بینالمللی بهترتیب گزارههای اندیشهّای زیر را مینمایاند. در خصوص هر اندیشه تلاش میشود دستکم به یک نمونه از اظهارات ایشان استناد شود:
گزارهی اندیشهای ۱- باور عمیق به نظر مردم؛ بهویژه در امر انتخاب رهبر
«در این هشت سال – که انشاءالله براي امام هشتسالهایی هم بگذرد … و حادثهایی هم نباشد.- اگر حادثهایی پيش بيايد اینها یک مجلسی تشکیل میدهند و رهبر آینده را تعیین میکنند؛ آن هم در صورتی که رهبر، خودش متعیّن نشود. چون تعیین در جایی است که معلوم نباشد… اگر همهي مردم، اکثریت مردم یک کسی را به رهبری پذیرفتند باز نیاز به مجلس خبرگان نیست.» (نمازجمعه ۵/۹/۱۳۶۱)
گزارهی اندیشهای ۲- ضرورت مشارکت حداکثري مردم در عرصهي انتخابات به منزلهي يک تکليف شرعي
«من به همهي ملّت ایران عرض میکنم که شما اگر با من قهر کردید، يا با فلان مسؤول قهر کردید، با اسلام که قهر نکردید، با انقلاب که قهر نکردید. مبادا کسی در انتخابات شرکت نکند که این معنایش قهر با اسلام و انقلاب و ملّت ایران است. باید همه شرکت کنند و این بایدی که من میگویم، «تکلیف شرعی» است نه تکلیف دولتی؛ به آن معنا که اگر مردم نیامدند مؤاخذه ميشوند.» (نمازجمعه ۱۷/۱/۱۳۶۳)
گزارهی اندیشهای ۳- لزوم انتخاب اصلح بهعنوان یک ضرورت قرآنی (به استناد آيات شريفه زمر: ۱۷و۱۸)
«ما در انتخابات در عین حال که باید کسانی را انتخاب کنیم که صلاحیتها را داشته باشند، باید «بهترین» را انتخاب کنیم. زیرا قرآن همیشه ما را دعوت به خیر و احسن میکند و مادامی که فرد احسن، موجود است ما نبايد به دنبال فرد حَسَن برویم: «فبَشِّر عبادِی الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الألْبَابِ»[۱]. (نمازجمعه ۷/۱۱/۱۳۶۲)
- موضوع انتخابات و ضرورت انتخاب اصلح و نه فقط صالحها به عنوان يک رويکرد قرآني
«ما از قرآن استفاده میکنیم که راهی را که باید در زندگی انتخاب کنیم، همیشه بايد راه احسن باشد و انتخاب اصلح داشته باشیم. از قرآن اینطور استفاده میشود که ما در دنیا سه راه بیشتر نداریم: یا راه بد یا راه خوب و یا راه خوبتر. ولی قرآن غالباً ما را دعوت به خوبتر میکند نه خوب. … در مراحل مختلف زندگی … در همه چیز، قرآن ما را دعوت به «بهتر» میکند نه به «خوب» … اگر ما خوبترها را کنار بگذاریم، این یک سنّتی خواهد شد و به تدریج خوبها کنار خواهند رفت و ناامیدی در جامعه رواج پیدا میکند.» (نمازجمعه ۱۷/۱/۱۳۶۳)
گزارهی اندیشهای ۴- ضرورت نقشآفريني نهادهای روحاني
«مسألهي انتخابات، مهمترین موضوعي است که ما از نظر مسائل سیاسی و اجتماعی در مملکت داریم. بنابراين روحانیت نميتواند در این مورد – به این اعتبار که بعضی میگویند روحانیون وقتی دخالت کنند دیگران دستشان کوتاه میشود!- بیتفاوت باشد. اينجا گويا ما سر دو راهی هستیم: یا اینکه روحانیون اصلاً اظهارنظر نکنند و کنار بنشینند، که این مسأله خواستِ دشمنان ماست؛ و یا اینکه روحانیون دخالت کنند، و دخالت آنها اینطور است که صالحها و اصلحها را برای مردم معرفی کنند که البته در این میان خواه ناخواه عدهایی کنار گذاشته میشوند». (نمازجمعه ۷/۱۱/۱۳۶۲)
گزارهی اندیشهای ۵- انتخاب تبليغي، يعني انتخابات وابسته به تبليغات از نوع غربي، در حکومت اسلامي صحيح و واقعي نيست.
«این نوع «انتخاب تبلیغی» از نوع انتخابات غربیهاست که ميخواهند خود را با وعدههای دروغین به مردم معرفی کنند و بگویند ما چنین و چنان میکنیم تا مردم به آنها امیدوار شوند و رأی دهند، بدون اینکه از سابقهي آنها خبری داشته باشند، بدون اینکه از فعالیت آنها خبری داشته باشند، حال اگر فردي بیاید و به مردم وعدههای دروغ بدهد که من چنین و چنان خواهم کرد، و مردم هم گول او را بخورند و انتخابش کنند، اگر مردم او را نمیشناسند، پس با این تبلیغات، انتخاب واقعی انجام نمیشود.» (نمازجمعه ۷/۱۱/۱۳۶۲)
گزارهی اندیشهای ۶- منع انحصارطلبی نهادهای مؤثر در انتخابات (تکرار توصیهی حضرت امام)
«امام هم در پیامی فرمودند که جامعهي مدرسین، جامعهي روحانیت، و احزاب، طوري در انتخابات برخورد نکنند که مردم خیال کنند انحصارطلبی است و شما یک عدهایی را خودتان میخواهید انتخاب کنید ولو در اين میان افراد دیگري هم باشند که صلاحیت داشته باشند.» (نمازجمعه ۷/۱۱/۱۳۶۲)
گزارهی اندیشهای ۷- اهمیت خلوص نیّتِ داوطلبان ورود به انتخابات
«… واقعاً در سراسر ایران کسانی – از روحانی و غیر روحانی- که صلاحیتهایی دارند و ما آنها را نشناختهایم، آنها خود را معرفی کنند و به ميدان بیایند که این خود یک وظیفه است … ]بگوييد[ خدایا من برای خاطر تو به میدان مبارزه آمدم و خودم را عرضه کردم؛ حال ممکن است یک کسی خود را عرضه کند و رأی هم نیاورد اين چه اشکالی دارد؟» (نمازجمعه ۷/۱۱/۱۳۶۲)
گزارهی اندیشهای ۸- ردّ صنفگرایی در عرصهی انتخابات و تأکید بر کارکرد اصلی انتخابات: انسجام اجتماعی
«حتی امام به برادران بازاری فرمودند شما هم به ميدان بيایید و همهي اصناف و اقشار باید بیایند اما نه به آن صورت که جریان انتخابات جریان صنفی شود. زيرا ما در اسلام صنفگرایی نداریم بلکه بايد طوري شود که دلها و افکار بیشتر به هم نزدیک شود و همه بتوانیم افراد بهتر را بشناسیم و انشاءالله در انتخابات شرکت کنیم.» (نمازجمعه ۷/۱۱/۱۳۶۲)
گزارهی اندیشهای ۹- ضرورت رشد آگاهی مردم بهگونهای که خود بتوانند اهل تشخیص و انتخاب باشند.
«به نظر من اگر شما مردم ]به انتخاب خودتان[ همهي اسامي را قبول کنید یا بعضی را قبول کنید، اگر این حالت انتخاب در شما باشد برای ملّت ما و انقلاب ما مفیدتر است … بیایید همانطور که امام به مردم بیداری و روشنی میدهند که «مردم، خودتان به فکر بیافتید»، همهي گروهها بیایند بگویند نظر ما این افراد است ولی شما باز هم بروید به دنبال انتخاب و این عملی که انجام شده طلیعهي انتخاب است.» (نمازجمعه ۱۷/۱/۱۳۶۳)
گزارهی اندیشهای ۱۰- باور عمیق به مشورت در گروه با همکاران و دوستان ناصح
- نمونه – در ماجرای نظر رهبری و آقای ناطق (انتخابات ۷۶) : « … من با مشورت با دوستان جامعه روحانیت و ملاحظهی مصالحی که در نظر داشتم، حدسم را اعلام کردم و گفتم من گمان دارم که نظر مقام رهبری به آقای ناطق نوری باشد.» (مهدویکنی، ۱۳۸۵: ۳۷۱)
۴-ب) سیره (عمل و مواضع) استاد
۴-ب-۱. بازاریابی سیاسی دولت
- نقد برادرانه، دلسوزانه و سازندهی دولت
- نگاه متفاوت استاد به موضوع «دخالت همهجانبه و فراگیر دولت در همهی امور» ازجمله در بازرگانی خارجی و اشاره به مقالهای که در این موضوع در روزنامهی اطلاعات نوشتند: «بنده با بسیاری از کارهایی که در امور اقتصادی میشد موافق نبودم و در عین حال برخورد قهرآمیز نداشتم و بهخاطر حفظ وحدت و هماهنگی، موضعگیری تند نمیکردم و در محافل عمومی نظرات خود را کمتر مطرح میکردم و فقط در جلسات خصوصی مخالفت خود را با دوستان به صراحت بیان میکردم.» (مهدوی کنی، ۱۳۸۵: ۳۲۵)
- ترک مواضع شبههی قدرت
- § … موضوع عضویت ایشان در شورای نگهبان (دورهی اول) و بعداً موضوع سرپرستی وزارت کشور که به ایشان پیشنهاد شد و شبههی تداخل قوا (متمم مقننه-مجریه) و احتمال جمعپذیری اینها: «… از آنجا که مسأله مورد شبهه بود بنده بهتر دیدم که استعفا بدهم. البته کسی به من نگفت استعفا بده. من خودم نامهای خدمت امام نوشتم و عرض کردم بنده برای اینکه هیچ ابهامی باقی نماند و کسی از موافق و مخالف نسبت به نهادی که نگهبان قوانین شرع و قانون اساسی است شبههای وارد نکند اجازه خواستم که استعفا بدهم. ایشان هم پذیرفتند.» (مهدوی کنی، ۱۳۸۵: ۳۴۳)
- مقامگریزی در عین فداکاری برای انقلاب
- نمونه ۱- پیشنهاد/انتخاب/الزام ازسوی اعضای شورای انقلاب برای تصدی وزارت کشور {بعد از کاندیداتوری آقای هاشمی – که وزیر کشور بودند- برای انتخابات مجلس، قرار بر استعفای ایشان و جایگزینی شد.}
«… بالاخره مرحوم شهید بهشتی، جناب آقای هاشمی و دیگران گفتند که آقای مهدوی این مسؤولیت را بپذیرد. به من گفتند شما قبول میکنید؟ … من عرض کردم نمیتوانم این منصب را بپذیرم برای اینکه احساس میکنم نمیتوانم وزیر باشم … من خیلی اصرار کردم که این پست را نپذیرم … ولی آنها خیلی اصرار کردند. حتی در چشمان من اشک جمع شد … علیرغم اصرارهای بنده چون آقایان گفتند که وظیفه است، آن را پذیرفتم … تقریباً به اتفاق آرا]ی شورای انقلاب[ …» (مهدوی کنی، ۱۳۸۵: ۲۷۶)
- رفاقت بهجای رقابت
«… بالاخره یک روز قبل از انتخابات ] ریاستجمهوری سوم (۱۳۶۰)[ … مثل سایر کاندیداها مصاحبه کردم … در پایان هم گفتم اما با تمام این حرفها بنده فکر میکنم بهترین کسی که این نقش را میتواند ایفا بکند آیتالله خامنهای هستند. بنابراین بنده الآن اعلام انصراف میکنم و از ملت میخواهم به ایشان رأی بدهند … در روز رأیگیری هم یک مصاحبهی رادیو تلویزیونی کردم … و گفتم مردم! …هرچه رأی بیشتر باشد بهتر است، به آقای خامنهای رأی بدهید … بعد از انتخابات … و در هیئت دولت… بنده همانجا استعفانامه خودم را نوشتم و برای آیتالله خامنهای فرستادم تا دست ایشان در انتخاب نخستوزیر باز باشد …» (مهدویکنی، ۱۳۸۵: ۳۵۵-۳۵۶)
۴-ب-۲. بازاریابی سیاسی انتخابات
- پرهیز از برچسبزنی و تأکید بر انتساب صحیح دیدگاههای سیاسی به افراد و گروهها
- روایت اختلاف در دیدگاه سیاسی و اقتصادی: آغاز انشعاب در روحانیت در انتخابات مجلس سوم (۱۳۶۷)
«گروهی سیاست اقتصادی آقای میرحسین موسوی را نمیپسندیدند یعنی سیاست دخالت دولت به طور مطلق در امور اقتصادی، یا به تعبیر دیگر، دولتسالاری یا دولتیکردن اقتصاد را» … «در مصاحبهی بعضی از آقایان گفته شد: اینها ]جامعه روحانیت[ طرفدار سرمایهدارها و طرفدار ارتباط با آمریکا هستند … و در یک جمله، اسلامِ اینها اسلام آمریکایی است … باتوجه به جوّی که با این شعارها و تبلیغات پدید آمد برداشت عمومی این بود که امام هم این فلسفه را قبول دارند.» … «گرچه حضرت امام خودشان فلسفهای بر تأیید این جدایی ذکر نکردند ولی پس از آنکه فلسفهی این جدایی از زبان آقایان ذکر شد، صغرا و کبرایی درست شد که نتیجهی آن، برچسب اسلام آمریکایی به جامعهی روحانیت بود.» (مهدویکنی، ۱۳۸۵: ۳۲۹-۳۳۰)
- تأکید بر جایگاه خاص ولایتفقیه بهعنوان مرز و خط قرمز افراد و احزاب
- نمونه ۱- حساسیت رسانهها دربارهی واژهی ولایت فقیه (انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۷۶)
«در اوایل انتخابات ریاست جمهوری دورهی هفتم، در تبلیغات رسانهای، کلمهی ولایت فقیه را مطرح نمیکردند بلکه به جای آن کلمهی رهبر و رهبری میگفتند. … من همیشه به دوستان میگفتم شما در این کلمه دقت کنید. … حرفم این بود که کلمهی رهبر که در این روزنامهها میآید کاشف از این است که اینها حاضر نیستند کلمهی ولایت فقیه را ذکر کنند و این نمیتواند بیعلت باشد و سادهاندیشی است که ما از کنار این موضعگیریها بیتفاوت بگذریم و به دست خودمان انقلاب را در اختیار نااهلان قرار دهیم.» (مهدویکنی، ۱۳۸۵: ۳۴۱)
- نمونه ۲- پاسخ به شبههی وابستگیِ مشروعیت ولایت به مقبولیت آن (مقالهی عصر ما):
«شب نوزدهم ماه رمضان همان سال مطلبی از نشریهی عصرما خواندم که در آن … گفته بود که اصلاً مشروعیت ولایت – نهتنها ولایت فقیه بلکه ولایت امیرالمؤمنین و معصومینعلیهمالسلام – هم منوط به قبول و رأی مردم است … من در سخنرانی شب احیا گفتم … شما چیزی را که از مسلّمات شیعه است انکار میکنید و ما شیعه هستیم. من در آن شب گفتم که ما در این راه تا پای شهادت ایستادهایم و در مسألهی ولایت کوتاه نمیآییم … شما در زمان حیات امام جرأت نمیکردید حرفی بزنید اما حالا که امام در بین ما نیست با صراحت میگویید مشروعیت ولایت، منوط به آرای مردم است و بدون رأی مردم، ولایت و امامت قانونی نیست و شرعیت ندارد.» (مهدویکنی، ۱۳۸۵: ۳۶۷-۳۷۰)
- نمونه ۳- عهد ولایت: موضع جامعه روحانیت بعد از انتخابات سال ۷۶ در دیدار با رهبری
«خدمت آقا هم همین حرف را زدم و گفتم … بالاخره سیاست است و دعوای سیاسی همین حرفها را دارد و ما باز هم بر همان عهدی – عهد ولایت – که بستهایم هستیم و روی آن ایستادهایم. ولی شما اگر بفرمایید که مخالفت کنید! میکنیم؛ بگویید نه مخالفت هم نکنید! نمیکنیم. اگر بگویید حتی هیچ انتقادی هم نکنید! انتقاد هم نمیکنیم؛ اگر شما بفرمایید انتقاد کنید! انتقاد میکنیم. ما دروغ نمیگوییم که شما را بهعنوان ولیّ امر قبول داریم، باید هم بپذیریم حتی در مواردی که مخالف رأیمان باشد…» (مهدویکنی، ۱۳۸۵: ۳۷۶)
- نمونه ۴- انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸
«…. انتخابات که تمام شد و آن اوضاع پیش آمد، به ایشان ]مهندس آقازاده[ گفتم دیدی فلانی آقا را قبول ندارد. ایشان اگر مقام ولایت و مقام رهبری را قبول داشت، نتیجه انتخابات را میپذیرفت و میرفت تا در دورههای بعد شرکت کند، ولی این کار را نکرد. رهبری و ولایت در نظام ما تقدّسی دارد که افرادی که میخواهند به میدان بیایند، باید آن را قبول داشته باشند و ما با این تقدّس، این رهبری را پذیرفتهایم. اگر کسانی این را بپذیرند، میتوانیم بگوییم نظام را قبول دارند و اگر نپذیرند، نمیشود … آنچه که در نظام ولایی و اسلامی ما میتواند کارساز باشد، این اعتقاد است که ولایت فقیه، نیابت از جانب ولیعصر«عج» است. من در آقاي خامنهاي تقوا و عدالت و مردمداری و زهد را میبینم. ایشان تمام خصوصیاتی را که یک فقیه نایب امام زمان«عج» باید داشته باشد، دارند.» (مهدویکنی، ۱۳۹۰)
- نسبت انقلاب اسلامی و روحانیت: تأکید بر نقش روحانیت در حفظ و تداوم انقلاب و هشدار به روند تضعیف روحانیت مشابه مشروطیت
- § «بنده قبل از انتخابات دورهی ششم ]سال ۱۳۷۲ و دولت دوم آقای هاشمی[ احساس خطر میکردم و گفتم احساس میکنم که مشروطه دارد تکرار میشود. چون میدیدم برخی از مدیران و مسؤولانی که در متن نظام و در دولت هستند و بودند مطالبی را اظهار میدارند گویا بعضی از اصول قانون اساسی برایشان قابل قبول نبود … و گاهی به طرفداری از دولت آقای هاشمی، رهبری را زیر سؤال میبردند و رهبری را مزاحم میدیدند بهخصوص بعد از اینکه جریان کارگزاران پیش آمد … از اینرو در بعضی از سخنرانیهایم گفتم که من واقعاً احساس خطر میکنم، همان احساس خطری که در مشروطیت میشد. بنابراین با صراحت گفتم که مشروطیت دارد برمیگردد.» (مهدوی کنی، ۱۳۸۵: ۳۶۵-۳۶۶)
- ردّ «انتخاب تبلیغی» بهسبک غربی و مبتنی بر تبلیغات غیراخلاقی
- نمونه ۱- تأکید بر رعایت اصول و حساسیتهای اسلامی در تبلیغات انتخاباتی کاندیداها: {نقل از حجتالاسلام مصباحی مقدم عضو و سخنگوی جامعه روحانیت در تشریح مواضع جامعه در قبال انتخابات سال ۸۴}
«در دور اول انتخابات ۸۴، جامعه روحانیت مبارز رسماً از آقای هاشمی حمایت و دور دوم سکوت کرد،… آقای مهدوی هم در دوره دوم از نوع رفتار ]انتخاباتی[ آقای هاشمی و طرفداران ایشان رنجیده خاطر بود و همین موجب شد که به اکثریت نسبی در حمایت از ایشان نرسیم و البته از آقای احمدی نژاد هم حمایت نکردیم.» (مصباحیمقدم، ۱۳۹۵)
- نمونه ۲- همین رویکرد درخصوص مناظرهی معروفِ انتخابات سال ۸۸ {ایشان در محافل عمومی طرح بحث و اعلام نظر نکردند ولی ظاهراً این موضوع را بهجد در جمعهای خصوصی طرح و پیگیری کردهاند. نقل از حجتالاسلام مصباحیمقدم، عضو و سخنگوی جامعه روحانیت}
« در مناظرات انتخاباتی سال ۸۸ نسبت به آقای ناطق هم بیحرمتی شد … البته بهصورت خصوصی آیتالله مهدوی کنی نسبت به این واکنشها و رفتارها در نخستین جلسه واکنش نشان داد؛ حضوری و خصوصی هم به آقای احمدینژاد اعتراض کردند، اما بازتاب عمومی پیدا نکرد. اما اینکه چرا این تذکر هرگز رسانهای نشد شاید علتش این بود که اگر واکنش رسمی و عمومی اینچنینی نشان داده میشد، بر نتیجهی انتخابات اثرگذار میشد.» (مصباحیمقدم، ۱۳۹۵)
۴-ب-۳. بازاریابی سیاسیِ بینالمللی
- تنشزدایی خارجی مبتنی بر مصالح انقلاب
- موضع آیتالله مهدوی کنی درخصوص سیاست خارجی: تنشزدایی مبتنی بر مصالح انقلاب و مدیریت دشمنان نظام: «در سیاست خارجی هم ما در آن موقع ]دههی ۶۰[ معتقد به تنشزدایی بودیم. ما میگفتیم که واقعاً به نفع انقلاب است که تنشزدایی شود، چون در داخل و خارج دشمن مشغول توطئه است و به دنبال بهانه میگردد و از طرف دیگر ما گرفتار جنگ تحمیلی بودیم و دشمن از چندسو به ما حمله کرده بود. ما نباید به دشمنانمان مرتّب بیافزاییم چه در موضعگیریها، چه در سخنرانیها، و چه در برخوردها …. صحیح نیست که ما بیخود برای خود دشمن درست کنیم یا دشمن را تحریک کنیم. یعنی پا روی دم دشمن بگذاریم و او را تحریک کنیم.» (مهدوی کنی، ۱۳۸۵: ۲۳۸)
۴-ج. نتیجهگیری و یافتهها: سیرهی آیتالله مهدوی کنیرحمةاللهعلیه از چشمانداز بازاریابی سیاسی
در مجموع و با مرور مبانی اندیشهای استاد از یکسو و عمل و رفتار سیاسی ایشان ازسوی دیگر از چشمانداز بازاریابی سیاسی و با لحاظ محورهای سهگانهی دولت، انتخابات، و سطح بینالملل در بازاریابی سیاسی، میتوان موارد و گزارههای زیر را در قالب جدولهای شمارهی ۱ و ۲ بخشی از سیرهی استاد در اینباره دانست:
جدول ۱- اندیشهّهای استاد از چشمانداز بازاریابی سیاسی
۱ | باور عمیق به نظر مردم: رهبر از نظر عموم مردم، متعیَّن باشد حتی نیازی به مجلس خبرگان نیست |
۲ | ضرورت مشارکت حداکثري مردم در عرصهي انتخابات به منزلهي يک تکليف شرعي نه دولتي |
۳ | لزوم انتخاب اصلح در انتخابات بهعنوان یک ضرورت قرآنی |
۴ | ضرورت نقشآفريني نهادهای روحاني |
۵ | انتخاب تبليغي -يعني انتخابات وابسته به تبليغات از نوع غربي- در حکومت اسلامي صحيح و واقعي نيست |
۶ | منع انحصارطلبی نهادهای مؤثر در انتخابات |
۷ | اهمیت خلوص نیّتِ داوطلبان ورود به انتخابات؛ توصیه به داوطلبان واجد صلاحیت برای انگیزه و نیّت الهی داشتن برای ورود به عرصهی انتخابات |
۸ | ردّ صنفگرایی در عرصهی انتخابات و تأکید بر کارکرد اصلی انتخابات: انسجام اجتماعی |
۹ | ضرورت رشد آگاهی مردم بهگونهای که خود بتوانند اهل تشخیص و انتخاب باشند |
۱۰ | باور عمیق به مشورت در گروه با همکاران و دوستان ناصح |
جدول ۲- سیرهی استاد از چشمانداز بازاریابی سیاسی
۱ | نقد برادرانه، دلسوزانه و سازندهی دولت | ۲ | ترک مواضع شبههی قدرت |
۳ | مقامگریزی در عین وظیفهپذیری و فداکاری برای انقلاب | ۴ | رفاقت بهجای رقابت {انتخابات، بستر انسجام نظام} |
۵ | پرهیز از برچسبزنی و تأکید بر انتساب صحیح دیدگاههای سیاسی به افراد و گروهّها | ۶ | تأکید بر جایگاه خاص ولایتفقیه بهعنوان مرز و خط قرمز افراد و گروهها در انتخابات |
۷ | نسبت انقلاب اسلامی و روحانیت: تأکید بر نقش روحانیت در حفظ و تداوم انقلاب و هشدار به روند تضعیف روحانیت مشابه مشروطیت | ||
۸ | ردّ «انتخاب تبلیغی» بهسبک غربی و مبتنی بر تبلیغات غیراخلاقی | ۹ | تنشزدایی خارجی مبتنی بر مصالح انقلاب |
۱۰ | رعایت مصالح و نفع انقلاب، اصلی بیبدیل است: مسلمانِ انقلابی و انقلابیِ مسلمان | ۱۱ | اجتناب از مفهوم مرسوم تحزّب برای روحانیت باوجود پذیرش اصل تحزّب |
۱۲ | تلاش همیشگی درجهت وفاق و ائتلاف نیروهای انقلاب | ۱۳ | آزاداندیشی و غیرت سیاسی برای نظام و انقلاب |
۱۴ | نقد سازنده و مشفقانه: استفادهی محدود از رسانههای گروهی (و تریبونها) برای بیان نظرات و ترجیح ارتباط میانفردی و جلسات خصوصی | ||
۱۵ | اعتقاد به کارکرد انسجامبخشی ملّی انتخابات {اجتناب از قطبیگرایی} |
انتشار در روزنامه امروز فرهیختگان
منابع:
خمینی، روحالله (۱۳۶۴) صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای امام خمینی، ج۱۵، گردآوری مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی .- تهران: وزارت ارشاد اسلامی
مصباحیمقدم، غلامرضا (۱۳۹۵) مصاحبه با ایسنا، ۱۳۹۵۰۶۱۲
مهدوی کنی، محمدرضا (۱۳۸۵) خاطرات آیتالله مهدویکنی. تدوین غلامرضا خواجهسروی.- تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی. چاپ اول
مهدوی کنی، محمدرضا (۱۳۹۰) مصاحبه با مجلهی پاسدار اسلام. بهنقل از خبرآنلاین: ۱۳۹۰۰۹۱۳
مهدوی کنی، محمدرضا (۱۳۹۳). سیاست اخلاقی و اخلاق سیاسی؛ مجموعه خطبهها و سخنرانیهای آیتالله مهدوی کنی در نمازجمعه تهران. گردآوری و تدوین نادر جعفری هفتخوانی.- تهران: انتشارات دانشگاه امام صادقعلیهالسلام
پایگاه الکترونیکی دفتر رهبری معظم انقلاب. به نشانی: http://farsi.khamenei.ir/others-report
برای مطالعهی متن کامل مقاله رجوع کنید
به: نشریهبازاریابی سیاسی، شماره ۲ (پاییز و زمستان ۹۶)
[۱] سوره زمر، آيات ۱۷ و ۱۸: «پس بندگان مرا بشارت بده * همانهايي که به سخنان گوش فرا ميدهند و بهترين آن را پيروي ميکنند اينانند که خدايشان هدايت کرده و هم اينانند خردمندان.»