روسیه قدرتی رو به افول؟!

جوزف نای: قدرت های رو به افول به همان اندازه قدرت های در حال خیزش نیازمند توجه دیپلماتیک هستند.

    ظواهر کرملین فریب‌دهنده است. درست است که اندازه زرادخانۀ هسته‌ای روسیه همانند آمریکا است؛ این کشور توانسته به طور موثری از زور علیه گرجستان (۲۰۰۸) و اوکراین (۲۰۱۴) استفاده کند؛ به بشار اسد در حفظ رژیمش کمک نظامی نماید؛ و نیز از ابزار سایبری برای اخلال در انتخابات آمریکا و دیگر کشورها استفاده نماید… اما این کشور رو به‌تباهی است. پشت ماجراجویی‌های روسیه، یک کشور روبه‌افول قرار دارد.
در سال ۱۹۵۹، خروشچف، رهبر شوروی، گفت که شوروی تا ۱۹۷۰ یا ۱۹۸۰ آمریکا را پشت سر خواهد گذاشت. اما شوروی در ۱۹۹۱ فروپاشید. قلمروی روسیه پس از فروپاشی به ۳/۴ کاهش یافت؛ جمعیت و اقتصاد کشور نصف شد و نیروهای نظامی روسیه به ۱/۳ کاهش یافت.

اکنون، تولید ناخالص داخلی روسیه ۱٫۷ تریلیون دلار و آمریکا ۲۰ تریلیون دلار است. در ۱۹۸۹، اقتصاد شوروی ۲ برابر اقتصاد چین بود. امروز اما اقتصاد چین ۷ برابر اقتصاد روسیه است. همچنین، روسیه امروز شدیداً متکی به صادرات انرژی است.
هیچ‌یک از دانشگاه‌های روسیه بین ۱۰۰ دانشگاه برتر جهان نیست. نهادهای سیاسی لازم برای یک اقتصاد بازار در حال از بین‌رفتن هستند. سرمایه‌داریِ دولتیِ شخص‌محورِ غارتگرایانۀ روسیه فاقد مقررات لازم برای اعتمادزایی است.

سیستم بهداشت عمومی این کشور ضعیف است. سن امید به زندگی در روسیه ۷۲ سال است (۵ سال کمتر از اروپا). سازمان ملل پیش‌بینی کرده که تا میانۀ این سده، جمعیت روسیه از ۱۴۵ میلیون نفر به ۱۲۱ میلیون نفر کاهش خواهد یافت.
در حالی که پوتین با مهارت‌ها و فنون موفقیت‌آمیز خود توانسته روسیه را به صحنه جهانی بازگرداند، اما او استراتژیست ماهری برای حل مشکلات بلندمدت روسیه نبوده است.

یکی از تاکتیک‌های موفق پوتین ائتلاف با چین بوده است. پس از تحریم‌های اعمالی بر روسیه بر سر مسئلۀ اوکراین، پوتین اعلام کرد چین “شریک استراتژِیک کلیدی ما” است. شی نیز اعلام کرد پوتین “بهترین دوست و همکار من” است.
موازنه قدرت سنتی، چنین واکنشی نسبت به قدرت آمریکا را پیش‌بینی کرده است. در دهه ۱۹۵۰، چین و شوروی علیه آمریکا ائتلاف کردند. پس از گشایش روابط در دوره نیکسون، آمریکا و چین برای مهار قدرت شوروی همکاری کردند. در ۱۹۹۲، چین و روسیه روابط خود را “شراکت سازنده” خواندند؛ در ۱۹۹۶، روابطشان تبدیل به یک “شراکت استراتژیک” شد و در ۲۰۰۱ “معاهده دوستی و همکاری” امضا نمودند. این دو کشور همکاری و مواضع نزدیکی بایکدیگر در شورای امنیت دارند.

با این حال، موانعی جدی بر سر راه یک اتحاد روسی-چینی قرار دارد. بی‌اعتمادی همچنان پابرجاست. در قرن ۱۹، هیچ کشوری به اندازه روسیه از چین قلمرو سرزمینی تسخیر نکرد. جمعیت روسیه در شرق دور این کشور (نزدیک مرز چین) ۶ میلیون نفر است و جمعیت چین در این ناحیه ۱۲۰ میلیون نفر. این موضوع موجب تشویش و اضطراب روسیه شده است. اقتصاد روبه‌افول روسیه موجب نگرانی این کشور از خیزش چین گشته است و روسیه نمی‌خواهد شریک دست‌پایین در این اتحاد باشد.

با این حال، افول روسیه نباید مایه تسلی و آسودگی آمریکا باشد و با این کشور همانند یک قدرت درجه دو رفتار کند. قدرت‌های روبه‌افول کمتر ریسک‌گریزند (بیشتر ریسک‌پذیرند)، چیزی که برای اتریش-مجارستان در ۱۹۱۴ صدق می‌کند. قدرت‌های روبه‌افول در قیاس با قدرت‌های در حال خیزش چیز کمتری برای از دست‌دادن دارند.
با اینکه روسیه قدرتی روبه‌افول است اما دارای وسعت عظیم، یک جمعیت تحصیلکرده، مهندسان و دانشمندان ماهر و منابع طبیعی عظیم است. بعید است روسیه بتواند دوباره به منابعی دست یابد تا مانند شوروی قدرت آمریکا را موازنه کند…
اما قدرت هسته‌ای باقیمانده، نفت و گاز، مهارت در فناوری سایبری، نزدیکی به اروپا، پتانسیل بالقوه اتحاد با چین، و اتکای پوتین به ملی‌گرایی پوپولیستی، هنوز هم می‌تواند برای آمریکا مشکل‌آفرین باشد. از همین رو، قدرت‌های روبه‌افول به همان اندازه قدرت‌های در حال خیزش نیازمند توجه دیپلماتیک هستند.  

نویسنده: جوزف نای

  • facebook
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *