تاکنون در سطح جامعه، اصولگرایان مخالف، منتقد و مقابل محمدجواد ظریف تعریف شدهاند. ساختهشدن این تصویر محصول غلبه جریانی در منتهاالیه این جناح است که از کلماتی چون فریبخورده و سادهلوح درباره ظریف استفاده میکند؛ اما سوال این است که آیا همه اصولگرایان این گونه به ظریف مینگرند؟
دکترسعید آجورلو دکترای علوم سیاسی
تاكنون در سطح جامعه، اصولگرایان مخالف، منتقد و مقابل محمدجواد ظریف تعریف شدهاند. ساختهشدن این تصویر محصول غلبه جریانی در منتهاالیه این جناح است كه از كلماتی چون فریبخورده و سادهلوح درباره ظریف استفاده میكند؛ اما سوال این است كه آیا همه اصولگرایان این گونه به ظریف مینگرند؟ قبل از پاسخ به این سوال، لازم است سوال دیگری پاسخ دهم كه اساسا ظریف چه اهمیتی دارد كه باید اصولگرایان بهصورت منفرد درباره او نظر دهند. پاسخ این است كه سیاست داخلی در ایران در یك دهه گذشته، تحتتأثیر سیاست خارجی قرار گرفته و بهتعبیری دیپلماسی، سیاست داخلی را در ایران به پیش میبرد.
برقرارشدن چنین نسبتی موجب برجستهشدن نقش دیپلماتها و كارگزاران سیاست خارجی شده است. ظریف در ٦ سال گذشته به نمادی از صلح، مذاكره و توافق در سطح جامعه تبدیل شده است. برجام بهعنوان مهمترین اقدام دولت روحانی محصول مذاكره جواد ظریف بود؛ توافقی كه ایده «معامله با آمریكا» از جانب سیاستمداران خوشبین به غرب را تا حدود زیادی اجرایی كرد؛ اما نتیجه دوام نداشت و با تغییر دولت در آمریكا، برجام تبدیل به كاغذی بیاعتبار شد.
از این زمان بهبعد، شاهد ظریف جدیدی هستیم كه از اعتباردادن به امضای كری بدل به فرد منتقد سیاست ترامپ و دولت آمریكا شد. از همقدمشدن با وزیر خارجه آمریكا تا محاصرهشدن در سه ساختمان و بعد هم تحریم. تحریم ظریف بهوضوح یك نشانه است؛ نشانه دشمنی عمیق تیم ترامپ با اوباما، بایدن و كری. ازنظر واشنگتن، ظریف نماد برجام است و این نماد مستوجب شدیدترین برخوردهاست. با این توضیحات، رسیدن به این گزاره طبیعی است كه ظریف پس از تحریم نزد نهادهای رسمی ایران، جایگاه بهتری مییابد و درعینحال، بیش از هر زمان در سیاست خارجی به اروپا نزدیك میشود. اصلاحطلبان و اعتدالگرایان این نزدیكی را تلاشی برای كمكردن تحریمها و دوركردن خطر جنگ تعبیر میكنند. تلاش این گروه سیاسی بازیابی نقش مذاكرهای ظریف در سطح جامعه است. ظریف در سطح جامعه و سیاست تا حدود زیادی با این تصویر قابل توصیف است؛ اما اصولگرایان باید با ظریف چه كنند؟ بهنظر میرسد پاسخ طیف اصلی مخالف ظریف و صدای غالب در این طیف كاملا مشخص است. او را فردی رانده از بیرون و مانده از داخل میدانند. بهنظر دلیلی ندارد كه این طیف همچنان بر موضع خود استوار نباشند و طبیعی است كه باید دوگانه قبل را همچنان تقویت كنند؛ اما در چارچوب #ریبرندینگ اصولگرایان لازم است كه پاسخهای جدیدی به این سوال داده شود. مقدمه این پاسخ میتواند از جایگاه ظریف در سطوح مختلف سیاست ایران باشد.
ظریف پایی در قدرت دارد و پایی در جامعه. پایی در جامعه دارد؛ چراكه آخرین نظرسنجیها از این موضوع حكایت دارند كه روند نزولی محبوبیت ظریف كه در یك سال اخیر شروع شده بود، متوقف شده است. او در جامعه شرایط بهتری درمقایسهبا یك سال گذشته پیدا میكند و شاید به شرایط محبوبیت پس از برجام بازگردد. او پایی در قدرت دارد؛ چراكه هنوز مورداعتماد نسبی بخشی از نهادهای حاكمیت است. دراینمیان، سیاست تكفیر ظریف نفعی برای اصولگرایان ندارد. شاید باید به موضوع نسبی نگاه كرد؛ بدینمعنا كه نه ظریف را باید یگانه منجی ایران دانست و نه سادهلوح و خائن. در تدوین سیاست جدید باید نقش اجتماعی ظریف موردتوجه جریان انقلابی قرار گیرد و از تبدیلشدن او به قطب مقابل جریان جلوگیری شود. تجربه انتخابات ٩٢ و ٩٤ میتواند دراینزمینه به جریان كمك كند. كمكردن از وزن جناحی و سیاسی ظریف و قراردادن او در جایگاه حقوقی شاید توصیه مناسبی برای دوری از ایجاد دوقطبی جدید باشد؛ بهنحوی كه اصلاحطلبان نتوانند بهراحتی تمامی جریان را دشمن ظریف تعریف كنند. تعبیر درست شاید نه دوستی نه دشمنی باشد. نه نزدیكی بیشازحد نه دوری و دشمنی. اكنون كه ظریف خود اعلام كرده بههیچوجه نامزد انتخابات ١٤٠٠ نخواهد شد، بیشتر از قبل زمینه بروز رویكرد جدید را ایجاد كرده است. البته دراینمیان، سادگی است اگر گمان كنیم واردنشدن شخص ظریف در انتخابات بهمعنای پایان نقش او در انتخابات ١٤٠٠ باشد. اتفاقا برهمینمبنا باید صداهای میانهای در اصولگرایی به ظریف نسبی و حقوقی بنگرد. نقش ظریف در سیاست داخلی تمام نشده و چهبسا كه توافق احتمالی جدید با اروپا بتواند دوباره نقش مذاكراتی او را برجسته كند. خلاصه اینكه اصولگرایان باید صدای جدیدی تولید كنند كه در دو انتخابات بعدی، ظرفیت ظریف علیه آنها بهكار گرفته نشود. شاید این سیاست بتواند از نقش سیاست خارجی در سیاست داخلی بكاهد و مانع دوپینگ جریانهای مخالف شود. ایرادی ندارد در میان اصولگرایان دو صدا درباره ظریف شنیده شود، اگر درنهایت نفع آن را جریان انقلاب پای صندوق رأی ببرد. دموكراسی اسلامی از درون صندوق و جامعه میگذرد كه این البته بهمعنای بیاصولی نیست. اصول در سطح آرمان و استراتژی و زیركی در سطح سیاست و تاكتیك. این صدا باید شنیده شود كه اصولگرایان نه مخالف مذاكره و توافقاند و نه معیشت مردم را در سطح سیاست خارجی خلاصه میكنند. نوع تعامل با ظریف در شنیدهشدن این صدا مهم است.