گناه‌های انتخاباتی

انتخابات به‌عنوان تجلّي جمهوريت نظام در برخي سال‌ها به تيشه‌اي به ريشه جمهوريت و اسلاميت نظام تبديل شده است. سبب اصلي اين امر نبود يك چارچوب مشخص براي فعاليت‌هاي انتخاباتي است.


مقدمه

انتخابات به‌عنوان پديده‌اي غير بومي در ايران، يكي از بزرگترين چالش‌هاي جمهوري اسلامي در سال‌هاي اخير بوده است. انتخابات به مانند بسياري ديگر از پديده‌هاي غربي بدون لحاظ لوازم خود و مقتضيات كشور، وارد فضاي سياسي ايران شده و با گذشت ده‌ها سال چارچوب مشخصي براي آن يافت نمي‌شود. انتخابات به‌عنوان تجلّي جمهوريت نظام در برخي سال‌ها به تيشه‌اي به ريشه جمهوريت و اسلاميت نظام تبديل شده است. سبب اصلي اين امر  نبود يك چارچوب مشخص براي فعاليت‌هاي انتخاباتي است. بسياري از رفتارهاي بازيگران مختلف انتخابات با موازين شرعي و قانوني تناسبي ندارد. در اين ميان نه قانون مدوّن و جامعي براي برخورد با اين رفتارها وجود دارد و نه همان كه هست، به درستي به اجرا در مي‌آيد. در اين پژوهش تلاش شده تا از منظر فقهي به جنبه‌هايي از اين رفتارها نگريسته شود. به‌طور مشخص با استفاده از قاعده فقهي «لإعانة علی الإثم» نگاهي به رفتارهاي بازيگران مختلف انتخابات انداخته و مصاديقي از اين قاعده در ميدان انتخابات ايراني را بر خواهيم شمرد.

  1. تبيين مفهوم قاعده «الإعانة علی الإثم»

«الإعانة علی الإثم»، عنوان قاعده‌اي فقهي است كه مفادّ آن حرمت ياري و همكاري با فرد گناهكار در انجام گناه است. مراد از «إثم» یا همان گناه، عصيان يا نافرماني در برابر امر شارع و به تعبير دقيق‌تر ترك واجب يا انجام حرام است. از «إعانه» در لغت به مساعده یعنی ياري و کمک تعبیر شده است. بدين ترتيب مراد از اعانه بر إثم، ياري كردن گناهكار در انجام گناهي است كه از او سر مي‌زند و اين امر با ايجاد همه يا برخي از مقدمات انجام گناه، صورت مي‌گيرد. (بجنوردي، ۱۴۱۹: ۳۵۹-۳۶۱) به تعبير دقيق‌تر، مقصود از اعانه بر إثم، آماده كردن مقدمه‌ يا مقدمات انجام گناه توسط فردي ديگر است. بنا بر این قاعده، چنین کمکی خود حرامی مستقل است. به‌عنوان مثال، رفتار فروشنده‌اي كه با علم به اينكه خريدار می‌خواهد با انگور، خمر بسازد، به او انگور مي‌فروشد، مصداق چنين اعانه‌اي است.

مستند اصلی این قاعده، عقل است. چه اینکه اگر هیچ سند قرآنی یا روایی دیگری در این خصوص وجود نداشت، عقل به تنهایی ادراک می‌کرد که یاری کردن «عالمانه» فردی در انجام گناه، خود نافرمانی و گناهي مستقل است. با این حال، در استدلال بر حرمت اعانه بر إثم به آیه کریمه دوم از سوره مبارکه مائده استناد می‌شود:

«وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ»

بر اساس نظر بجنوردی، از جمله دوم این فراز از آیه که ظهور در نهی دارد، به وضوح می‌توان استنباط حرمت کرد (بجنوردي، ۱۴۱۹: ۳۶۱). در کنار این آیه، روایات متعددی نیز وجود دارد که بر مفاد این قاعده دلالت می‌کند. از جمله می‌توان به این روایت امام محمد باقرعلیه‌السلام اشاره کرد:

«لعن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله في الخمر عشرة؛ غارسها، وحارسها، وعاصرها، وشاربها، وساقيها، وحاملها، والمحمولة إليه، وبائعها، ومشتريها، وآكل ثمنها» رسول خدا صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم در خصوص خمر ده گروه را مورد نفرين قرار داد؛ آن‌كه درخت را مي‌كارد، آن‌كه حرس مي‌كند، آن‌كه آب انگور را مي‌گيرد، آن‌كه مي‌نوشد، آن‌كه خمر را به شارب آن مي‌رساند، آن‌كه آن را حمل مي‌كند، آن‌كه از حمل‌كننده تحويل مي‌گيرد، آن‌كه مي‌فروشد، آن‌كه مي‌خرد و آن‌كه از درآمد آن ارتزاق مي‌كند. (عاملي، ۱۴۰۹ :۱۶۵).

به جز شارب، کسانی که در این روایت در زمره ملعونین رسول خدا صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم شمرده شده‌اند، همگی از باب اعانه بر إثم مورد لعن قرار گرفته‌اند. نکته مهم این روایت مورد نفرين قرار گرفتن غارس[۱] و حارس[۲] در كلام امامعليه‌السلام است. از آنجا كه غرس و حرس از جمله مقدمات بعیده انجام این گناه‌اند، اما صرف داشتن علم، نيّت يا قصد گناه در هنگام غرس و حرس، آنها را به افعالي حرام تبديل نموده است. بر اين اساس اگر مقدّمه‌‌ای از مقدّمات انجام گناه اگرچه دور، با قصد اعانه بر إثم واقع شود، از مصادیق این قاعده خواهد بود (بجنوردي، ۱۴۱۹: ۳۶۳-۳۶۴).

بر این اساس دو پرسش مهم در تبيين مصادیق قاعده «الإعانه علي الإثم» به وجود می‌آید. نخست اینکه آيا قصد فرد مُعين در تحقق مصداق اين قاعده مؤثر است؟ يعني اگر مُعين قصد كمك و ياري گناهكار را نداشته باشد، مي‌توان برداشت اعانه بر إثم كرد؟ دوم آنكه آيا وقوع إثم شرط تحقق اين قاعده است؟ به اين معني كه اگر در واقع گناهي صورت نگرفت آيا باز هم مي‌تواند مصداق اعانه بر إثم باشد يا نه؟ بر اساس پاسخ آری یا نه به اين دو پرسش، چهار صورت در قاعده اعانه بر إثم، مفروض است: هم فرد مُعين قصد دارد و هم در واقع گناه رخ مي‌دهد؛ فرد مُعين قصد ندارد و گناهي هم رخ نمي‌دهد؛ فرد مُعين قصد دارد اما گناه رخ نمي‌دهد؛ و فرد مُعين قصد ندارد، اما گناه رخ مي‌دهد. (بجنوردي، ۱۴۱۹: ۳۶۵) در ادامه به تبيين اين چهار صورت مي‌پردازيم.

  1. مُعين قصد دارد و گناه واقع مي‌شود؛ اين مورد قدر متيقّن قاعده است و اختلافي در اين زمينه در ميان فقها وجود ندارد. مانند زماني كه فردي قصداً انگور را به كسي مي‌فروشد كه مي‌خواهد با آن خمر بسازد و خمر هم مي‌سازد.
  2. معين قصد ندارد و گناه هم واقع نمي‌شود؛ در اين مورد، نظر اكثريت فقها، قدر متيقّن عدم صدق قاعده اعانه است. نظير زماني كه فردي بدون قصد به ديگري انگوري مي‌فروشد و آن فرد قصد دارد با آن انگور شراب بسازد، لكن انگور را در مکانی جا مي‌گذارد و در نتيجه گناهي واقع نمي‌شود.
  3. معين قصد دارد ولي گناه واقع نمي‌شود؛ غالب فقها در اين مورد نيز قائل به صدق اعانه نيستند، چرا كه گناهي واقع نشده است كه اعانه بر آن مصداق پيدا كند. نظير موردي كه فردي قصداً انگور را به ديگري مي‌فروشد تا شراب بسازد اما خريدار، انگور را سركه مي‌كند. البته ممكن است از جهت حرمت اعانه بر إثم، بر فردِ مُعينِ قاصِد، اطلاق متجرّي بشود چرا كه وي به صدور گناه قطع داشته است. همچنين ممكن است عمل فرد معين از باب تهيه اسباب حرام كه خود حرامي جداگانه است، حرام باشد. در هر حال بايد گفت، اعانه صرف‌نظر از اينكه بر امر نيكو يا گناه باشد، مقدّمه‌اي است از مقدّمات انجام يك فعل توسط فردي ديگر، كه اگر به هر دليلي فعل از او سر نزند، اعم از اينكه فرد از تصميم خود بازگشته يا مانعي وي را از انجام آن فعل باز دارد، هيچ معنايي براي اعانه بر عدم نمي‌توان متصور شد.
  4. معين قصد ندارد ولي گناه واقع مي‌شود؛ اين مورد محل اختلاف ميان فقها شده است. برخي قائل‌اند كه مصداق اعانه هست، برخي قائل به عدم صدق اعانه در اين مورد بوده و گروه سوم قائل به تفصيل‌‌اند؛ میان حالتي كه فعل مُعين مقدّمه‌اي از مقدّمات گناه بوده و پس از اراده فرد گناهكار و عزم او بر انجام گناه صورت بگيرد، نظير حالتي كه فردي مي‌خواهد ديگري را بزند و تنها نياز به يك عصا دارد و معين عصا را در اختيار ضارب قرار مي‌دهد و حالتي كه فعل معين قبل از اراده و عزم گناهكار بر انجام گناه بوده است، نظير حالتي كه معين عصا را به دست فرد ديگري مي‌دهد غافل از آن‌كه او با آن مي‌خواهد ديگري را بزند. البته در مثال‌هاي فرض چهارم مناقشات فراواني وجود دارد. (بجنوردي، ۱۴۱۹: ۳۶۶-۳۶۸)

به‌عنوان جمع‌بندي بايد گفت براساس مجموع آراء فقها و استنباط از مثال‌هايي كه در مصاديق اعانه بيان كرده‌اند و توجه به دیدگاه برخی از فقهای معاصر در اين خصوص، از آنجا که قصدْ تابع علم است، ملاك و ضابط اصلي در داشتن یا نداشتن قصد، علم به ارتكاب يا عدم ارتكاب گناه است. به‌گونه‌اي كه اگر مُعين علم دارد كه فرد در صورت تملّك انگور با آن شراب مي‌سازد، طبيعتاً از روي قصد و عمد، گناهكار را ياري كرده است؛ اگرچه كه در دل يا زبانش اين باشد كه فرد از تصميم خود برگردد. اما اگر فروشنده نداند كه خريدار انگور، با آن چه مي‌كند، طبعاً در صورت ساختن شراب از آن انگور، وی معين بر إثم شناخته نمي‌شود. در این خصوص نظر برخی فقها این است که احتمال عقلایی نیز ملحق به علم است. يعني اگر فردي يقين پيدا نكند كه اين فرد انگور را براي ساختن شراب مي‌خرد اما براساس شواهد يا شناخت از خريدار، احتمال بدهد كه بدين مقصود انگور مي‌خرد، اين احتمال عقلايي مانند علم بوده و در صورت فروش انگور از مصاديق اعانه بر إثم تلقي خواهد شد.

  • انتخابات ايراني و تعارض‌هاي ساختاري آن

انتخابات – به شکل امروزی آن- به‌عنوان یک رخداد سیاسی، یک مکانیسم انتقال قدرت، یک عرصه‌ی مشارکت سیاسی شهروندان یا به هر عنوان دیگری، پدیده‌ای بومی و ملّی برای جامعه ما نبوده و نیست و سابقه‌ای از آن در جامعه‌شناسی تاریخی و ساختار سیاسی ما یافت نمی‌شود. انتخابات مانند صدها پدیده و ابزار وارداتی دیگر از تمدّن غرب، هیچگاه از مسیر درست و شیوه صحیح به جامعه ایرانی وارد نشده و بدون در نظر گرفتن مقتضیات فرهنگی، جامعه‌شناختی و حتی جغرافیایی ايران، امروز یکی از کلیدی‌ترین رخدادهای سیاسی ما را رقم می‌زند.

سینما، رادیو، تلویزیون، اینترنت، تلفن‌ همراه، شبکه‌های اجتماعی و بسیاری دیگر از ابزارها و پدیده‌هایی که در تمدّنی با زیربنا و محتوای متفاوت از تمدّن ما شکل گرفته‌اند، با در نوردیدن بسیاری از مرزها، خطوط و چارچوب‌های فکری، فرهنگی و اجتماعی زندگی‌ ما، جایگاه مناسبی در فرهنگ ما نیافته‌اند و نسبت صحیحی با آموزه‌های دینی و اخلاقی جامعه ما پیدا نکرده‌اند. از این‌رو، چنین ورود افسارگسیخته و بی‌برنامه، آسیب‌های بی‌شماری را به فرهنگ، جامعه و سبک زندگی ایرانی وارد نموده است. یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌ها در این زمینه، که در اثر غفلت از آثار و پیامدهای این پدیده‌ها و ابزارهای این‌چنینی نمایان شده، هنجارشکنی‌های دینی و اخلاقی آنهاست. چنین غفلتی در عرصه هنر و به‌ویژه سینما و تلویزیون، تا حدودی حس شده و تلاش‌هایی هرچند پراکنده و کم‌اثر، در راستای کمینه کردن این آسیب‌ها صورت گرفته است. اما در عرصه‌ بسیار مهمی چون انتخابات، حتی چنین تلاش‌های پراکنده و کم‌اثري نیز دیده نمی‌شود! در مبنا، در شیوه اجرا و در کارکرد و اثر انتخابات در جامعه، هنوز سؤالات پرشمار فقهی و حقوقی بر زمین مانده و پاسخی به آنها داده نشده است.

یکی از جنبه‌های مهم انتخابات، رقابت است. انتخابات عرصه رقابت آراء، افكار، جناح‌ها گروه‌ها و افراد سياسي مختلف است كه براي به‌دست گرفتن همه يا بخشي از قدرت سياسي كشور تلاش مي‌كنند. اين ميدان رقابت پرهيجان و ملتهب، در بسياري از كشورها به بند قوانين و مقررات بسيار سخت و جدّي درآمده است تا آسیب‌های ساختاری و اجتماعی آن محدود و کنترل شود. در ايران امّا، نه‌تنها قوانين جدي و دقيقي وضع نشده است بلكه حتي هنوز هیچ شیوه مدوّن و چارچوب معیّنی در خصوص نحوه رفتار کاندیداها، احزاب، رأی‌دهندگان، رسانه‌ها و نهادهای اجرایی و نظارتی دیده نمی‌شود و به کلیاتي مبهم و بی‌اثر در این خصوص بسنده شده است. در اين ميان برخی رفتارهای هر کدام از بازیگران انتخاباتی، «مصداق بیّنِ حرام شرعی» است اما قانون محکم و قاطعی برای جلوگیری از آن وجود ندارد!

نگاهی گذرا به روند رقابت‌های انتخاباتی در جمهوری اسلامی به‌خوبی نشان می‌دهد یکی از مهم‌ترین چالش‌هاي حاكميت در ساليان اخير آن است كه در رقابت‌هاي انتخاباتي رشته امور تقریباً از دست همه نهادهاي اجرايي و نظارتي خارج مي‌شود و ناگهان كشور در معرض بحران‌هاي جدي قرار مي‌گيرد. در حالي كه تا پيش از شروع رسمي رقابت‌هاي انتخاباتي نهاد نظارتي شوراي نگهبان، سدّ بزرگي در برابر بي‌قانوني و بي‌اخلاقي كانديداهاست، با آغاز دوره رسمي تبليغات انتخاباتي به‌ناگاه، كانديداها، ستادهاي انتخاباتي، احزاب، گروه‌هاي سياسي، رأي دهندگان و رسانه‌ها در فضايي رها (تعریف‌نشده) و امن (بدون نظارت) براي هر نوع فعاليتي قرار مي‌گيرند و آزادانه در مقابل قوانين و حتي اصول اساسي نظام مي‌ايستند و براي كسب رأي بيشتر از هيچ اقدامي فروگذار نمي‌كنند. اين امر در ساليان اخير به‌گونه‌اي در آمده است كه كانديداهاي رياست جمهوري اسلامي ايران كه در صورت پيروزي در انتخابات بايد پاسدار اسلام، قانون اساسي و امنيت ملي جمهوري اسلامي باشند، در نطق‌هاي انتخاباتي خود بي‌پروا عليه اسلام، قانون اساسي و امنيت ملي موضع مي‌گيرند! به‌راستي فردي كه با چنين مواضعي به كرسي رياست جمهوري مي‌نشيند، چرا و چگونه بايد از اسلام، قانون اساسي و امنيت ملي پاسداري كند؟

علاوه بر ساختار كند و ناكارآمد نهادهای نظارتي (ازجمله شورای نگهبان) پس از تأييد يا احراز صلاحيت‌ها و انفعال و تأخير قوه قضائيه در اعلام جرم و رسيدگي به جرائم انتخاباتي، قوانين وضع‌شده نيز به‌دليل ابهام و دوري از فضاي واقعي رقابت، اثر چنداني ندارند. گويي قانوني نانوشته وجود دارد كه در ايام انتخابات همه چيز آزاد است! چنين قانون نانوشته‌اي آسيب‌هاي مختلفي را به نظام جمهوري اسلامي وارد آورده است. يك بخش از اين آسيب‌ها به عدم رعايت حقوق شهروندي در رقابت‌هاي انتخاباتي باز مي‌گردد. در ايام تبليغات انتخاباتي انواع تهمت‌ها و دروغ‌ها نسبت به افراد مختلف حاضر يا غائب در ميدان رقابت انتخاباتي وارد مي‌شود. نه قانون بازدارنده‌اي وجود دارد و نه قانوني كه آن را پي بگيرد. اين در حالي است كه در حین رقابت انتخاباتی هم شوراي نگهبان و هم قوه قضائيه تکلیف و توان ورود به موضوع را دارند و هم پس از پايان کارزار انتخابات، دست قوه قضائيه براي طرح ادّعا و رسيدگي باز است.

پرواضح است كه همه مشکلات به نبود قانون باز نمي‌گردد. دسته‌ای ديگر از آسيب‌ها، «مخدوش كردن امنيت ملي كشور» است. رقابت انتخاباتي آن‌قدر رها و آزاد است كه كانديداهاي مختلف به‌طرق متفاوت نظير افشاي اطلاعات محرمانه‌ نظام، طرح شعارهاي مخالف با اصول قانون اساسي، ارائه‌ وعده‌هاي كاذب و التهاب‌آفرين و غيره، امنيت ملي كشور را مخدوش مي‌كنند و در اينجا نيز هيچ مانعي براي آنها وجود ندارد. «تعدّي به حقوق الهي» دسته‌ای دیگر از آسیب‌های انتخاباتی است. ارائه وعده‌هاي انتخاباتي مخالف شرع يا معروف ساختن منكرات يكي از مصاديق مهم چنين رفتارهایي است. در هر سه زمينه، بازگشت اين آسيب‌ها يا به تعدّي از شرع است يا زمينه‌سازي براي گناهان ديگر و ديگران است كه خود از مصاديق اعانه بر إثم تلقّی می‌شود.

نخستين اقدام براي اصلاح اين شرايط، وضع قوانيني است كه حدود و ثغور رقابت انتخاباتي را دقيق و شفاف مشخص كند. قوانيني كه آنچه خلاف شرع يا قانون اساسي است را بر شمرد. قوانينی که ضمن شناسایی و احصاء گناه‌های انتخاباتی، زمینه پیشگیری از ارتکاب آن را فراهم نماید. اثرگذارتر و مهم‌تر از آن، گام بعدي يعني وضع قوانینی است که زمینه‌ها و مقدّمات ارتکاب گناه را از میان برده و فضای رقابت را به‌سمت پرهیز از گناه هدایت کند. به اين معني كه اعمال و رفتارهايي كه في‌نفسه خلاف قانون يا شرع نيست، اما منجر به آلوده‌شدن فضاي انتخاباتي و فراهم‌شدن زمينه بي‌قانوني و خلاف شرع مي‌شود، منع گردد. به‌عنوان نمونه مي‌توان به شعارهاي ساختارشكن برخي كانديداها در دوره‌هاي قبلي اشاره كرد. شعارهايي كه اولاً در حيطه اختيارات نامزدها نبوده و ثانياً فضاي تقابل مردم و حاكميت را ايجاد، تهييج و تقويت مي‌كند.

یکی از گام‌های لازم برای تدوین قوانین یادشده، شناسایی زمینه‌ها و مقدّمات ارتکاب گناه مبتنی بر قرآن کریم و شرع مقدّس اسلام است. در این پژوهش براساس قاعده «الاعانة علي الإثم» رفتارها و فعالیت‌هایی بیان می‌شوند که به خودي خود، گناه نبوده، اما به‌واسطه یاری و همراهی گناهکار در انجام گناه، گناه شمرده شده است. برای این منظور ابتدا به تبیین گناه‌های انتخاباتی می‌پردازیم؛ سپس شیوه‌های اعانه بر گناه مورد بررسی قرار می‌گیرد و در نهایت به بیان مصادیق اعانه بر إثم در میان نقش‌آفرینان و بازیگران مختلف عرصه‌ی انتخابات پرداخته می‌شود.

  • گناه‌های انتخاباتی

با نگاهي به روند برگزاري انتخابات در جمهوري اسلامي و شيوه‌هاي رقابت در ادوار مختلف به‌ويژه انتخابات رياست جمهوري، اهم گناه‌هاي انتخاباتي در موارد زير احصا شده است. بديهي است اين احصا تام نيست و مي‌توان مواردي را بر آن افزود. در هر مورد تلاش می‌شود تا نمونه‌ای واقعی، البته به‌طور غير مستقيم ذكر شود.

  1. دروغ؛ دروغ از گناهان كبيره بوده و به ضرورت عقل و الزام اديان الهي حرام است و بر حرمت آن ادلّه اربعه قرآن، سنت، عقل و اجماع دلالت مي‌كند (انصاري دزفولي ب، ۱۴۱۵: ۱۱).
  2. بهتان؛ مقصود از بهتان نسبت دروغين و ناروا به كسي دادن است. مطابق روايات بهتان از مصاديق گناهان كبيره است (شاهرودي و ديگران ب، ۱۴۲۶: ۱۵۲).  
  3. غيبت؛ بيان عيب فرد ديگري در غياب وي را غيبت گويند و بنا بر ادلّه اربعه حرام و از گناهان كبيره شمرده مي‌شود (انصاري دزفولي الف، ۱۴۱۵: ۳۱۵). 
  4. ريختن آبروي مؤمن؛ به هر شيوه‌اي اعم از تمسخر، عيب‌گويي، بدگويي، دشنام، سرزنش، هجو، سبك شمردن و … كه هريك خود گناهي مجزّاست (دستغيب، ۱۳۸۳: ۲۹۱).
  5. خيانت در امانت؛ از جمله گناهان كبيره بوده و مطابق روايت فضل بن شاذان، مطلق خيانت در امانت حرام است (دستغيب، ۱۳۸۳: ۲۴۲).
  6. شيون دروغين[۳]؛ كه جنبه حرمت آن از باب دروغ است و الّا شيون في‌نفسه حرام نيست (انصاري دزفولي ب، ۱۴۱۵: ۶۷).
  7. مدح كسي كه شايسته مدح نيست يا سزاوار ذمّ است؛ حرمت آن عقلاً ثابت است و روايات نيز بر حرمت آن صحّه مي‌گذارند (انصاري دزفولي ب، ۱۴۱۵: ۵۱).
  8. ياري ستمگر در ظلمش؛ به گواهي ادلّه اربعه جزء گناهان كبيره است به‌گونه‌اي كه در روايت آمده كه هركس براي كمك به‌سوي ظالمي رود در حالي كه به ظلم او آگاه است، از اسلام خارج شده است. همچنين ظاهر روايات نشان مي‌دهد اين ياري محدود به محرّمات نبوده و غير محرّمات را نيز در برمي‌گيرد و شيخ انصاري نيز بر آن صحه گذاشته است (انصاري دزفولي ب، ۱۴۱۵: ۵۳-۵۴).
  9. غشّ: غش به‌معني فريب و مكر بوده و حرمت آن قطعي و روايات دالّ بر آن متواتر است (انصاري دزفولي الف، ۱۴۱۵: ۲۷۵). شرط در آن خفاء است به گونه‌اي كه طرف مقابل متوجه آن نشود. مثل ممزوج كردن شير و آب (انصاري دزفولي الف، ۱۴۱۵: ۲۷۸).
  10. سبّ مؤمن: مقصود از سبّ و شتم واحد است. مراد از سبّ بيان نقص و سبك شمردن مؤمن است. در سبّ، مواجهه با مسبوب شرط نيست اما قصد اهانت شرط است. در نتيجه رابطه سبّ و غيبت عموم و خصوص من‌ وجه است (انصاري دزفولي الف، ۱۴۱۵: ۲۵۴-۲۵۵).
  11. استفاده از مال غير (دزدي): بنا بر ادلّه اربعه حرام است و از گناهان كبيره به شمار مي‌رود.
  12. اشاعه فحشاء: بنا بر ادلّه اربعه و تصريح قرآن كريم، اشاعه فحشاء حرام است.
  13. ايجاد اختلاف بين امت اسلام: بنا بر ادلّه اربعه كسي كه با قول يا فعل خود جامعه اسلامي را دچار تفرقه كند، مرتكب گناه كبيره شده است.

علاوه بر موراد فوق مي‌توان از تكبّر، غدر و حيله، افشاء سرّ (سرّ افراد يا نظام)، برگزاري مجلس گناه، و اصرار بر صغيره را نيز نام برد.

  • شيوه‌هاي اعانه

منظور از اعانه يا ياري كردن، كمك لساني، يدي يا مالي است.

۴-۱. كمك لساني: منظور از آن تأييد يا زمينه‌سازي يك گناه با سخن گفتن است. به‌عنوان مثال، سخنان يكي از كانديداهاي رياست جمهوري در يك مناظره انتخاباتي علاوه بر آن‌كه بخشي از آن خود يك گناه مستقل بود، به وقوع گناهان ديگري از جمله تفرقه ميان جامعه اسلامي نيز كمك كرد.

۴-۲. كمك يدي: منظور از يد در اينجا به‌معني انجام كاري است كه مقدّمه انجام گناه گردد. به‌عنوان مثال، برخي از كانديداهاي رياست جمهوري با انتشار بيانيه‌اي مبني بر تشكيل كميته صيانت از آراء، زمينه «بهتان تقلّب به نظام» را فراهم آوردند.

۴-۳. كمك مالي: منظور از آن روشن است. اين امر غالباً در اطرافيان كانديداها و حاميان آنها مصاديق زيادي داشته است. به‌عنوان مثال حاميان يكي از كانديداها در انتخابات هزينه بسياري را در توليد و توزيع يك سي‌دي محتوي تهمت‌هاي فراوان نسبت به كانديداي ديگر را صرف کردند.

۴-۴. سكوت: منظور از آن سكوتي است كه زمينه‌ساز يا تأييدكننده گناه باشد. به‌عنوان مثال در يكي از انتخابات‌ها، كانديدايي با مطرح كردن شعارهاي تند عليه نظام به‌دنبال جلب آراء مردم بود اما بسياري از گروه‌هاي مرجع جامعه كه تأثير به‌سزايي بر مردم داشتند با سكوت خود زمينه‌ساز تكرار و توسعه اين ادبيات در رقابت انتخاباتي شدند.

  • مصاديق اعانه بر إثم در رفتارهاي انتخاباتي

بررسي مصاديق اعانه بر إثم در رفتارهای انتخاباتي نیازمند شناسایی بازیگران مختلف در عرصه انتخابات است. در این بخش به بررسی مصادیق به‌تفکیک چهار بازیگر مهم عرصه انتخابات می‌پردازیم: نامزدها، رأی‌دهندگان، ستادهای انتخاباتی و حامیان کاندیداها، و رسانه‌ها.

الف. نامزدها

الف-۱. انتخاب شعار. آنچه به کرّات در فضای انتخاباتی کشور مشاهده شده است، دادن شعارهایی است که زمینه‌ساز فسادند. شعارهای برخی نامزدها زمینه‌ساز ايجاد و گسترش فساد اجتماعی، فساد سیاسی، فساد اقتصادی و فساد اخلاقی شده است. البته شعارهای کلّی نیز با برداشت آزاد مخاطبین در این میان سهم به‌سزایی داشته است. نظیر شعار آزادی که سرانجام آن به ولنگاری اخلاقی و آسیب‌های ناشی از آن انجامید.

الف- ۲.دو قطبي‌سازي. يكي از بزرگترين گناهان انتخاباتي ايجاد تفرقه در کشور (امّت اسلام) است. به‌عنوان مثال، در يكي از انتخابات‌، نامزدهای رقيب با نطق‌ها وشعارهاي خود، به ايجاد فضای دو قطبي در جامعه پرداخته و سرانجامي تلخ از دو دستگي و شرحه شرحه شدن انسجام اجتماعی را براي كشور به‌جا گذاشتند.

الف- ۳.تشکیل مجالس گناه. این مورد نیز به‌دفعات در رقابت‌های انتخاباتی مشاهده شده که میتینگ‌های انتخاباتی برخی کاندیداها به اختلاط زن و مرد و مجالس گناه تبدیل شده است. همچنين پخش موسيقي مهيّج در كنار اختلاط غالباً منجر به بروز ناهنجاري‌هاي اجتماعي و فرهنگي در بيرون از محل جلسات شده است.

الف-۴. اتخاذ مواضعی که منجر به تسلّط اجانب بر کشور گردد. يكي از مهم‌ترين نمونه‌هاي اعانه بر إثم، اتخاذ مواضعي از سوي كانديداهاست كه دولت‌هاي بيگانه را براي تسلط بر كشور ترغيب مي‌كند؛ مواضعي كه در آن ضعف‌هاي داخلي كشور را برجسته ساخته و نياز كشور به دولت‌هاي بيگانه را فرياد مي‌زند. گره زدن مشكلات داخلي به روابط ديپلماتيك و سياست خارجي كشور، عملاً چراغ سبزي براي مداخله بيگانگان در امور كشور بوده و برخي كانديداها با توسل به آن صرفاً به‌دنبال كسب آراء بيشتر بوده‌اند.

الف-۵. رفتاری که رقیب را وادار به گناه کند: بعضاً مشاهده شده كه رفتار تند و تحريك‌آميز يك كانديدا در سخنراني‌ها يا مناظره‌ها، رقيب را وادار به گناه كرده است. نظير اين كه نامزدي مطلبي را بيان كرده يا رفتاري از خود بروز داده كه منجر به هتك يا تحريك طرف مقابل گرديده تا رقيب براي اعاده حيثيت يا واكنش به آن، به دروغ، افشاء سرّ، هتك مؤمن و غيره متوسل شود.

الف-۶. از بین بردن قبح گناه در جامعه: موارد بسياري مشاهده شده كه شعار، سخنان يا رفتار يك كانديدا، قبح گناه را در جامعه از بين برده است. نمونه پر تكرار چنين رخدادي، «بهتان به رقيب و همراهان او»ست كه در بسياري از ادوار انتخابات ديده شده است. اين رفتار، بلافاصله به جامعه تسرّي مي‌يابد و هم موافقان و هم مخالفان كانديدا، بدون در نظر گرفتن قبح گناهاني نظير بهتان، غيبت يا دروغ، به له يا عليه نامزدي رفتار مي‌كنند.

الف-۷. القاء شیوه گناه به جامعه: اين مورد نيز با مورد قبل بسيار نزديك است. چه اينكه از بين بردن قبح گناه خود يكي از روش‌هاي القاء شيوه گناه است. در حقيقت، دروغ‌گويي، بهتان، غيبت، افشاء سرّ و از همه بيشتر و خطرناك‌تر هتك مؤمن، روشي است كه از گفتار، رفتار يا شعار يك نامزد انتخاباتي به جامعه منتقل مي‌شود. این امر در سطوح بالاتر انتخابات مانند انتخابات ریاست‌جمهوری و نامزدهایی در آن سطح، بیشتر مطرح شده و منشأ اثر واقع می‌شود.

الف-۸. فراهم آوردن زمینه اسراف: منش شخصي يك كانديدا مي‌تواند زمينه اسراف گسترده در اطراف وي را پايه‌ريزي كند. يكي از مهم‌ترين زمينه‌هاي شكل‌گيري اسراف در اطراف نامزدهاي انتخاباتي، سكوت در برابر ریخت و پاش‌ها و زياده‌روي‌هاي اطرافيان آنها است. هرچند چنین شيوه‌ي مسرفانه‌ای يكي از الگوهاي مهم انتخاباتي در كشور است و برخي نامزدها رفتار تبليغاتي خود را بر چنين شيوه‌اي بنا نهاده‌اند.

الف-۹. تدلیس: در حالي كه نامزد انتخاباتي خود را در معرض انتخاب مردم قرار مي‌دهد، نبايد اجازه دهد تصويري دروغين و غير واقعي از او به نمايش گذارده شود؛ زیرا چنانچه این تصویر غیرواقعی موجب جلب آرای مردم شود، بدیهی است که انتخاب وی احتمالاً شبهه‌ناک می‌شود. اگر اطرافيان يك نامزد به‌دنبال تدليس وي باشند، سكوت و همراهي او با آنان خود يكي از مصاديق مهم اعانه بر إثم خواهد بود.

ب. ستادهای انتخاباتی و حامیان کاندیداها

ب-۱. تدلیس: مهم‌ترين خطاي ستادهاي انتخاباتي تدليس نامزدهاست. البته تدليس في‌نفسه حرام است لكن وجه حرمت آن اعانه بر دروغ است. مطابق ادبيات بازاريابي سياسي، رأي‌دهندگان براساس ادراك خود از تصوير نامزد انتخابات به او رأي مي‌‌دهند. حال اگر كسي به دروغين شدن اين تصوير كمك كند و از اين طريق باعث شود يك كانديدا مردم را بفريبد، خود زمينه‌ساز حرام شده است. چنين رفتاري در بسياري از ادوار انتخابات مشاهده می‌شود. نمونه برجسته آن مستندهاي انتخاباتي است كه در آن تصويري از نامزد ارائه شده كه با شخصیت واقعي او نه‌تنها مطابقت نداشته بلكه در تعارض نيز بوده است! همچنين در طراحي پوسترهاي تبليغاتي و شعار‌هاي انتخاباتي براي نامزدها نيز وضعیت مشابهي وجود دارد.

ب-۲. القاء کذب: دادن اطلاعات و آمار غلط به نامزد براي تغيير يا تقويت تصميم وي يكي از فعاليت‌هاي مرسوم در ستادهاي انتخاباتي است. نمونه مشهور چنين اعانه‌اي در اجرا و ارائه نظرسنجي‌هاي غلط به نامزدهاست كه نامزد را در توهّم پيروزي قرار مي‌دهد. همچنين ارائه مطالبي خلاف واقع در خصوص ساير نامزدها ممكن است منجر به معاصي متعددي از سوي نامزد و اطرافيان وي شود. نمونه ديگر القاء كذب، «القاء حسّ تكليف بدون وجود صلاحيت در فرد» است. نمونه‌هاي زيادي وجود دارد كه هجوم عده‌اي در اطراف يك فرد كه خود را شايسته هم نمي‌دانسته، وي را متقاعد (و شاید متوهّم) كرده تا در عرصه انتخابات حضور يابد. اين امر از جهات مختلفي اعانه بر إثم است از جمله جلوگيري از حضور كانديداي اصلح، به مسند نشستن فردي غيرصالح در صورت پيروزي در انتخابات، اسراف فراوان منابع و امكانات، فريب مردم، تدليس و بسياري گناهان ديگر.

ب-۳. ترغیب به استفاده از اموال عمومی: اين امر به‌ويژه در خصوص نامزدهايي كه در دوره انتخابات مسؤوليت ديگري نيز در كشور دارند صادق است و تجربه‌ی ادوار مختلف انتخابات نشان داده که تعداد چنین نامزدهایی هم کم نیست. نمونه‌هاي زيادي وجود دارد كه اطرافيان نامزدها آن‌ها را وادار به استفاده از اموال عمومي و بيت‌المال كرده‌اند.

ب-۴. توليد مصنوعات تبليغاتي مروّج گناه: اشاعه فحشاء يكي از محتمل‌ترين نتايج مصنوعات تبليغاتي ستادها به‌ويژه در مستندهاي تبليغاتي است. همچنين مستندي كه جامعه را به سمت دو قطبي شدن پيش ببرد، حسّ نااميدي از نظام اسلامي را در جامعه ترويج كند يا اعتماد مردم نسبت به نظام را کاهش دهد، نيز به‌طريقی موجب ترويج گناه در جامعه خواهد شد.

ب-۵. حمایت به‌منظور مساعدت در حرام: بسياري از افراد با هدف كسب منفعت حرام به سوي نامزدها مي‌روند. نفس حمايت از نامزدي حرام نيست، اما قصد افراد براي به‌دست آوردن قدرتي كه لياقت آن را ندارند يا استفاده از رانت آشنايي با نامزدها در كسب‌ حرام، حمايت آنها را به حرامي ديگر تبديل مي‌كند.

ب-۶. کمک به ظالم: اطرافيان و ستادهاي انتخاباتي نامزدي كه ظالم است، خود اعانه ظالم است. لازمه چنين امري اطلاع از ظلم نامزد است. نمونه چنين امري نيز به‌كرّات در انتخابات وجود داشته است. حمايت از نامزدي كه وعده دروغ يا خلاف شرع مي‌دهد، از امانت و تقوا برخوردار نيست، صلاحيت لازم براي تصدي مسؤوليت را ندارد، با رسيدن به قدرت گناه را در جامعه ترويج و تشييع مي‌كند و … همگي از مصاديق اين موردند.

ب-۷. ایجاد زمینه اسراف: ستادهاي انتخاباتي و اطرافيان كانديداها نقش مهمي در ايجاد زمينه اسراف در جامعه دارند. اختصاص بودجه زياد ولو از مال شخصي افراد، توليد مصنوعات پر هزينه و اتخاذ رويكرد ریخت و پاش در ستاد، هر يك نمونه‌هاي بسياري را در انتخابات گذشته داشته‌اند.

ب-۸. تولید مصنوعات تبلیغاتی با هدف تخریب: يكي از خطرناك‌ترين رفتارهاي ستادهاي انتخاباتي، توليد مصنوعات با هدف تخريب رقيب یا دست‌کم متضمّن تخریب است. چنين شيوه‌اي عملاً به يك رويه مرسوم انتخاباتي تبديل شده است. البته ساخت چنين مصنوعاتي خود غالباً گناهي مستقل نظير بهتان يا هتك حرمت مؤمن است و هرگونه كمك به توليد و توزيع آن از مصاديق اعانه بر إثم شمرده مي‌شود.

ج. رأي‌دهندگان

در خصوص رأي‌دهندگان دو جنبه مهم وجود دارد، يكي اعانه‌ بر إثم در حمايت از يك كانديدا و ديگري اعانه بر إثم در مخالفت با كانديداي ديگر.

ج-۱. اعانه بر إثم در حمايت از يك كانديدا:

حمايت يك رأي‌دهنده از يك نامزد صوَر مختلفي دارد؛ به‌عنوان مثال اشاعه انديشه و برنامه‌هاي يك كانديدا يا حضور در ميتينگ‌ها و جلسات انتخاباتي وی نمونه‌اي از رفتارهاي حمايتي يك رأی‌دهنده است. آخرين رفتار يك رأي‌دهنده‌ی حامي، انداختن برگ رأي به نام كانديداي مورد حمايتش در صندوق انتخابات است. بزرگترين خطر براي رأي‌دهندگان نیز البته در همين‌جا نهفته است. همراهي با گناه يا همكاري با گناهكار. عناوين زير نمونه‌هايي از مصاديق اعانه بر إثم در رفتار رأي‌دهندگان حامي يك كانديداست:

  • كانديدايي كه توان چنين مسؤوليتي ندارد؛ حمايت از كانديدايي که صلاحيت قرار گرفتن در آن مسند را ندارد و رأي‌دهنده عليرغم اطلاع از اين موضوع، براساس منافع شخصي، گروهي يا جناحي خود از آن فرد حمايت مي‌كند. با اينكه اين آسيب بيشتر متوجه رأي‌دهندگان متعصّب و ايدئولوژيك است، بايد توجه داشت حضور ناآگاهانه رأي‌دهنده در عرصه انتخابات و حمايت چشم‌بسته از يك كانديدا نيز مي‌تواند چنين آسيبي را براي او در پي داشته باشد.
  • كانديدايي كه وعده خلاف شرع ميدهد؛ بديهي است حمايت از كانديدايي كه وعده تعدّي از حدود الهي را مي‌دهد، مصداق كاملي از اعانه بر إثم خواهد بود.
  • كانديدايي كه گناه را رسميت ميدهد؛ حمايت كانديدايي كه در رفتارهاي انتخاباتي خود حدود شرعي را مراعات نكرده و كمپين انتخاباتي او از ارتكاب گناه ابايي نداشته باشد، يكي از مصاديق قطعی اعانه بر إثم خواهد بود.
  • كانديدايي كه ظالم است؛ اين آسيب نيز بيش از هرچيز متوجه رأي‌دهندگان متعصّب و ايدئولوژيك است.
  • كانديدايي كه اجانب را بر كشور مسلط ميكند؛
  • رفتار تحريك‌آميز و ايجاد دوقطبي؛ رأي‌دهنده حامي در برخي موارد با شيوه تبليغي تحريك‌آميز جامعه را به سمت دوقطبي پيش برده و با تحريك موافق و مخالف خود، آتش تفرقه را شعله‌ور مي‌كند.

ج-۲. اعانه بر إثم در مخالفت با يك كانديدا

در خصوص مخالفت با يك كانديدا هم علاوه بر شيوه‌هايي كه خود گناه محسوب مي‌شوند نظير بهتان، هتك حرمت مؤمن و افشاء سرّ …، رفتارهايي وجود دارند كه خود معصيت نبوده اما مي‌توانند مصداق اعانه بر إثم باشند. عناوين زير نمونه‌هايي از مصاديق اعانه بر إثم در رفتار رأي‌دهندگان مخالف يك كانديداست.

  • رأي ندادن به اصلح؛ اينكه فردي كانديدايي را اصلح شناخته و از رأي به او امتناع كند، ممكن است منجر به انتخابي فرد غيراصلحي شود. به تعبير بهتر عدم انتخاب اصلح براي يك مسؤوليت زمينه‌ساز معاصي مختلفي خواهد شد كه بارزترين آن خيانت در امانت است.
  • تبليغ براي رقيب كانديداي اصلح؛ اين امر نيز به‌دليلي مشابه دليل قبل، زمينه‌ساز گناه و از مصاديق اعانه بر إثم است.
  • كمك به تخريب يك كانديدا؛ قطع‌نظر از صلاحيت يا عدم صلاحيت يك كانديدا، تبليغات منفي عليه هر مؤمني بي‌ترديد معصيت است. بايد توجه داشت در اين خصوص استثناءاتي وجود دارد (نظير استثناءات غيبت) كه بايد در مجال خود بدان پرداخت. كوتاه اينكه تنها در صورتي تبليغات منفي در حدود شرع مجاز خواهد بود كه جامعه از شناخت فردي فاسق، عاجز باشد. البته ذكر اين نكته نيز ضروري است كه تشخيص اين امر در قانون اساسي به‌عهده شوراي نگهبان گزارده شده تا مانع از حضور افراد ناصالح در عرصه انتخابات شود.
  • سكوت در وقت سخن؛ اگر سكوت به‌معني تأييد هتك يا تخريب يك كانديدا گردد، بي‌ترديد از مصاديق اعانه بر إثم خواهد بود.
  • رفتار تحريك‌آميز و ايجاد دو قطبي.

د. رسانه‌ها

شايد مهم‌ترين، مؤثرترين و بزرگترين مُعين بر إثم در فضاي انتخاباتي، رسانه است. رسانه به‌عنوان ابزاري براي اطلاع‌رساني، عملاً گريزي از دو راه ندارد: يا اعانه بر خير كند و يا اعانه بر إثم. به‌جرأت مي‌توان گفت همه رفتارهاي رسانه‌اي جز در اين دو راه قرار ندارند. مسأله حتي از اين هم فراتر است كه حتي سكوت رسانه‌ها در مقابل رخدادهاي بيروني نيز خود در يكي از اين دو راه قرار خواهد گرفت. از اين جهت، رسانه تيغ دولبه‌اي است كه ناگزير بايد ببُرّد، اگر از اين‌سو نبريد، لاجرم از سوی دیگر خواهد بريد. لذا هم پوشش و هم عدم پوشش خبري نمونه‌هايي از اعانه بر إثم در فضاي رسانه‌اي است. اين كاركرد دوگانه رسانه‌ها را روايتي از امام جواد عليه‌السلام به‌خوبي تبيين نموده است:

«مَنْ أَصْغی إِلی ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَإِنْ كانَ النّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْليسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْليسَ» «هركس به گوينده‌اي گوش فرا دهد، به‌راستی که او را پرستیده است؛ پس اگر اين گوينده از خدا بگويد خدا را عبادت كرده، و اگر از زبان ابليس سخن بگويد ابليس را عبادت كرده است.» (كليني، ص ۷۹۲).

عناوين زير كه به‌عنوان خروجي رسانه‌ها در اختيار عموم قرار مي‌گيرند هر يك به سهم خود زمينه‌ساز گناه يا گناهاني مي‌شوند:

  • پنهان‌سازي زواياي منفي كانديداي همسو؛ از تخصص‌هاي رسانه‌هاي امروزي، نشان دادن بخش مطلوب خود از واقعيت و پنهان‌سازي بخش نامطلوب است. اين امر عملاً تدليس چهره يك كانديدا است و همانطور كه گذشت تدليس خود از مصاديق اعانه بر إثم است.
  • انتشار اخبار از منابع غيرمعتبر ضدّ يك كانديدا؛ از روش‌هاي مرسوم رسانه‌اي انتشار اخبار نامعتبر و سپس تكذيب آنها پس از اثرگذاري خبر اول است. بديهي است اگر اين اتفاق عمداً رخ دهد كه از ابتدا خود معصيت است و اگر از روي غفلت باشد، كمك به شيوع يك شايعه در هتك حرمت فردي ديگر خواهد شد. لذا ارباب جرايد بايد در خصوص منابع خبري خود دقت لازم را به خرج دهند.
  • دميدن در آتش تفرقه و التهاب؛ انتشار گزارش‌ها و يا اخباري كه جامعه را دوقطبي و ملتهب مي‌سازد.
  • انتشار مطالبي كه به عادي‌سازي گناه در جامعه دامن بزند؛ نظير پوشش خبري از ميتينگ‌هاي مختلط كانديداها.
  • سكوت؛ يكي از گناه‌های بزرگ رسانه‌ها، سكوت در هنگام نياز جامعه است. سكوتي كه منجر به پوشاندن حق و احياء باطل مي‌شود. مانند اینکه در جريان يكي از انتخابات‌ رياست‌جمهوري بسياري از رسانه‌ها با سكوت نسبت به برخي واقعيت‌هاي انتخابات، عملاً زمينه وقوع گناهان بسياري را فراهم آوردند.
  • نتيجه‌گيري و پيشنهادها

به نظر مي‌رسد يكي از بزرگ‌ترين چالش‌هاي انتخابات در ايران، عدم رعايت ضوابط شرعي و قانوني ازسوی بازيگران مختلف انتخابات است. اين حجم از گناه و قانون‌گريزي در عرصه‌اي كه يا متوجه قانون‌گذار است و يا مجري قانون، بيش از آنكه ناشي از خلأ قانوني باشد، ناشي از نبود دو ضرورت مهم ديگر است:

۱) نبود تربيت ديني و سياسي صحيح كساني كه براي قرار گرفتن در مناصب سياسي تلاش مي‌كنند. به نظر مي‌رسد عمده‌‌ترين دليل فقدان چنين تربيتي، نبود تشكّل‌هاي مرجع مناسب نظير احزاب و گروه‌هاي سياسي قويم است که بتوانند محمل و مسیری برای تربیت صحیح دینی و سیاسی سیاست‌مداران و تمرین الگوی صحیح و دینی سیاست‌ورزی باشند. در حقيقت جايي براي تربيت اين افراد در جامعه وجود ندارد. نبود اين تربيت صحيح واژه قدرت را به جاي خدمت نشانده که افراد براي كسب آن هيچ مرزي نمي‌شناسند. با اين حال در كشورهايي با دموكراسي‌ پيشرفته -كه خبري از تربيت مجزّای ديني افراد نيست-، می‌توان رفتار سياستمداران را درون و بيرون از انتخابات، بسيار منقّح و چارچوب‌يافته مشاهده نمود؛ اينجاست که بايد به خلأ ضرورت ديگري اشاره كرد.

۲)‌ نبود ضمانت اجراي لازم براي قوانين و ضعف دستگاه‌هاي نظارتي و قضايي در برخورد با متخلّفان. اين پژوهش بيشتر بر آن بود تا تقريري از مصاديق يكي از قواعد فقهي در ميدان انتخابات ارائه كند. اما براي اصلاح وضع موجود علاوه بر تدوين قوانين شفّاف‌تر و جامع‌تر جديد و اصلاح قوانين موجود، بايد ضمانت اجراي مناسب آن را نيز تدبير كرد. يك قانون خوب به تنهايي كافي نيست. قانوني كه اجرا نشود، بود و نبودش يكي است.

منابع:

بجنوردي، سيد حسن، القواعد الفقهيه، جلد ۱، نشر الهادي، قم، ۱۴۱۹

كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، جلد ۱۲، دارالحديث، قم، ۱۴۲۹

دزفولي انصاري ألف، مرتضي، المكاسب المحرمه والبيع و الخيارات، جلد ۱، كنگره بزرگداشت شيخ اعظم انصاري، قم، ۱۴۱۵

دزفولي انصاري ب، مرتضي، المكاسب المحرمه والبيع و الخيارات، جلد ۲، كنگره بزرگداشت شيخ اعظم انصاري، قم، ۱۴۱۵

دستغيب، عبدالحسين، گناهان كبيره، دفتر انتشارات اسلامي، قم، ۱۳۸۳

عاملي، حرّ محمد بن حسن، وسائل الشيعه، جلد ۱۲، مؤسسة آل البيت، قم، ۱۴۰۹

هاشمي شاهرودي، سيد محمود، و ديگران، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم‌السلام، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامي، قم، ۱۴۲۱


[۱] – غَرَسَ : كاشت.

[۲] – حَرَسَ : حرس كرد و شاخه و برگ خشك زائد آن را زدود.

[۳] – النوح بالباطل

  • facebook
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *