مقدمه
هویت سازی، ملت سازی و برندسازی که از ابعاد حوزه بازاریابی سیاسی بین الملل به شمار می رود نقش تعیین کننده در تعریف و بازتعریف مناسبات بین الملل دارد. به بهانه شعرخوانی اخیر اردوغان در رژه مشترک ارتش کشور آذربایجان، هسته بازاریابی سیاسی با آقای دکتر رامین مددلو به گفتگو پرداخت تا در مورد مسئله هویت و شعرخوانی رئیس جمهور ترکیه به گفتگو بپردازد. خلاصه ای از این گفتگو را شما می توانید دنبال کنید:
لطفا به صورت مختصر در مورد زمینه های تاریخی این اتفاق توضیحاتی بفرمایید؟
در دوره ۱۰ ساله اخیر ما شاهد این بودیم که ترکیه به دنبال تجزیهطلبی ترکی بوده است تا با ایران وارد معامله شود. چراکه ترکیه میداند تجزیه آذربایجان ایران در وضعیت مقتدرانه کنونی ایران عملیاتی نیست اما میخواهد در مذاکرات آینده از این کارتِ امتیاز، استفاده کند. در حقیقت، پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه نگاه به گسترش نفوذ ترکی و تجزیه طلبی آذری وارد مرحله تازهای شد و از سال ۲۰۱۱ علناً از خطر امپراتوری پارسی(صفوی) سخن گفتند. از این سالها و پس از بحران سوریه این نزاع سیاسی به صورت جدی بروز کرد که بسیاری از گروه های تجزیه طلب در این کشور جای گرفتند. البته ترکیه تنها به این مسیر بسنده نکرد و در سریالهای ترکی به نشان دادن ایران ضعیف و تجزیهشده میپردازد. علاوه بر این در سال ۲۰۱۷ سریالی به اسم پایتخت در ترکیه ساخته شد که از اسامی شهرهایی چون سلماس و تبریز برای امپراتوری عثمانی استفاده کرد.
مسئله بعدی برمیگردد به جمهوری آذربایجان که از اوایل دهه ۹۰ میلادی جریانی در این کشور رشد پیدا کرد که تجزیه آذربایجان ایران را دنبال میکند. این عوامل سبب شد جمهوری اسلامی از تشکیل جمهوری آذربایجان احساس خطر کند. البته نقطه اوج روابط ایران و آذربایجان نیز به جنگ اخیر قره باغ برمیگردد که در حال گسترش هم هست.
نظر شما در مورد اتفاقات رخداده در رژه اخیر چیست؟
در رژه اخیر صرفاً پیروزی آذربایجان را شاهد نیستیم و ائتلاف ترکیه را با آذربایجان علیه ارمنستان میبینیم که نمودی از نبرد ۱۰۰ سال پیش ارتش عثمانی در قفقاز با ارمنیها نیز است. این به چه معناست؟ به این معناست که گویا جمهوری آذربایجان یکی از مناطق کنونی ترکیه محسوب میشود!
در این مراسم ابتدا رژه گردان نخجوانیها آغاز میشود و مارش عثمانی نواخته میشود و این گردان را فرزندان تبریز و ارس قلمداد میکنند. اما اردوغان شعرش را به گونه ای میخواند که انتهایش به لاچین میرسد جایی که حوالی قره باغ کوهستانی و ارمنستان قرار دارد. طرح این شعر به خودی خود مشکلی ندارد چرا که دارای ادبیات حسرت است و دو وجه دارد: یکی بروز ناراحتی از جدایی قفقاز از ایران و وجه دوم آن حسرت بابت جدایی آذربایجان جنوبی از شمالی است و این وجه تنشزا و رویکرد تجزیه طلبانه آن ابیات است.
هرچند برای فهم شعر باید نیتهای گوینده را دانست و اردوغان به عنوان فردی باهوش در چنین مراسمی از وجه دوم یعنی تجزیهطلبی سخن میگوید، بنابراین این شعر تنشزا ارزیابی میشود.
اهداف اردوغان از طرح این شعر چه بود؟
هدف اول آن انتقال ترس به جامعه و حاکمیت ایران است؛ به ویژه آنکه ۲۵ سال ما این مسئله قفقاز را به فراموشی سپرده بودیم. یکی از دلایل این هدف آن است که آذربایجان قصد دارد روابطش را با ایران تقویت کند و از سویی ترکیه مایل است هزینه تنش را به گردن ایران بیندازد؛ البته با پاسخ مناسب مسئولان این هدف شکست خورد.
اما آقای اردوغان دو نیت پنهان هم داشت؛ یکی اینکه پیامی را به گروههای تجزیهطلب انتقال دهد تا در تعامل با ایران از برگه فشار گروههای تجزیهطلب ترکی استفاده کند. این هدف ناشی از مشاورههای نادرست مؤسسه «ایرام» ذیل سازمان اطلاعات ترکیه است که با سوگیریهای اشتباه به اردوغان مشورت میدهند. این گونه مؤسسات پیام اشتباهی را به مقامات ارشد ترکیه ارائه میدهند.
البته انتخاب شعر از طرف اردوغان بسیار دقیق بوده چراکه میخواهد بین دو آذربایجان اختلاف بیندازد نه بین ترکیه و آذربایجان ایران. «برندا شفر» که یک فرد صهیونیست و تخصصاش تجزیه طلبی ترکی است پشت این مسئله قرار دارد.
هدف دوم آن است که اردوغان میخواهد بر شکاف ذهنی بین آذربایجانیهای ایران و سایر ایرانیها تکیه کند. او میخواهد بر این شکاف سوار شود.
آیا واکنش ما به عنوان مردم ایران به این شعرخوانی مناسب بود؟
اگر ما صرفاً پاسخ به شعرخوانی را در نظر بگیریم میتوانیم بگوییم خیر. اما مسئله برمیگردد به آن زمینه تاریخی که اردوغان میخواهد با محوریت موضوع تجزیهطلبی با ما بازی کند. پاسخ ما متناسب با روند ۱۰ ساله بازی اردوغان و نمایش قدرت ترکیه در رژه آذربایجان بوده است. ما از این ناراحت بودیم که چرا ترکیه، جمهوری آذربایجان را همچون استان خودش میداند. در حقیقت، واکنش ایرانیان را میتوانیم به چند دسته تقسیم کنیم:
۱- افرادی که واکنش شدید نشان دادند: انقلابی های آذری ما جزء این دسته بودند. چرا که میخواستند اتهام پانترک بودن را از خودشان برهانند.
۲- کسانی که هویت ایرانی را مضیق کردند به پان ایرانی بودن و آریایی بودن: این گروه قومگرا و ناسیونالیست در جهان ذهنیشان وجود جمهوری آذربایجان یا جمهوری ترکیه را قبول ندارند و آنها را دشمن میدانند.
۳- عامه مردم: واکنش عامه مردم به پیروی از انقلابیهای آذربایجان به شخص آقای اردوغان بود و این اقدام بسیار هوشمندانه بود چراکه قومیتی نگاه نکردند و کشور ترکیه و قوم ترک را هدف قرار ندادند.
واکنش شدید عامه مردم ناشی از چی بود؟
به نظر میآید علت اصلی آن این بود که غرور ملی ما در این چند سال لگدمال شده و بیشتر هم تقصیر دولت خودمان هست. به ویژه آنکه این اقدامات موجب تصویرسازی منفی از ایران در فضای بینالملل شده بود. علاوه بر این، مردم ما، کشور همسایه یعنی ترکیه را میدیدند که ۱۰ برابر خود را بزرگ نشان میدهد و مردم این پیشرفت ترکیه را قبول کرده بودند. بنابراین مردم خواستند به لگدمال شدن هویت ملیشان اعتراض کنند.
آیا واکنش ما در ترکیه فهم شد؟
بله، به ویژه اینکه خود ترکها گفتند این چه کاری بود ما کردیم و ایران را علیه خودمان تحریک کردیم. یعنی عقلای ترکیه رفتار اشتباه اردوغان را نقد کردند. یک گروه، اسلامگراهای ترک بودند که گفتند چرا باید با ایران که دوست ما هست دشمنی کنیم. گروه دیگر، ملیگراهای ترکیه بودند که گفتند ما همه جا از سوریه گرفته تا لیبی در حال شکست خوردن هستیم و دوستان ما روز به روز کم میشوند. گروه دیگری هم بودند که گفتند چرا حساسیت های آذربایجان ایران را در نظر نگرفتید.
این مواضع نشان میدهد که پیام ما به صورت مقطعی انتقال پیدا کرد. به ویژه آنکه الان وضعیت حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان در ترکیه مناسب نیست و شاید انتخابات آتی را ببازند. نکته مهم این است که با همه عیوب اردوغان و اختلافاتی که ما با او داریم به نسبت لاییک ها و آلترناتیوهای داخل ترکیه با وی به خاطر رگههای اسلامگراییای که دارد بهتر میتوان وارد تعامل شد.
آقای مددلو ناظر به وضعیت فعلی چه اقداماتی را باید مد نظر داشت؟
ما باید این واقعیت را بپذیریم که تجزیهطلبی جزو ابزارهای جمهوری ترکیه در هر دوره حکومتی خواهد بود و این ما هستیم که باید با ابتکاراتی با این ترفند مقابله کنیم. در حوزه امنیتی، مشکل خاصی نداریم و جامعه اطلاعاتی ما به خوبی مسائل را رصد میکنند. اما باید در حوزههای فرهنگی، رسانهای و آکادمیک، کارهای جدی انجام دهیم.
در واقع، باید با سریال سازیهای ترکی و شبکههای تلویزیونی ترکیه که دنبال تجزیهطلبی هستند مقابله کنیم. باید آی فیلم (IFILM) ترکی و آذری به شیوه حرفهای را راهاندازی کنیم چرا که این کار در جامعه ترکی و آذری بسیار اثر دارد لذا میبایست بازی رسانهای را سریعتر آغاز کنیم.
در این زمینه کار بر روی سریال های تاریخی یکی از مواردی است که باید مورد توجه جدی قرار بگیرد؛ برای مثال چرا سریال شاه اسماعیل را هنوز تولید نکردیم؟ و اینها از پتانسیلهای ایران است.
نکته دیگر آن هست که باید روی برخی حساسیتهای ترکیه مثل منطقه کردستان این کشور کار کنیم. چرا مثل موسسه ایرام، ما موسسه مطالعاتی ترکیه راه نیندازیم که ترکیه این موازنه را بداند؟ البته ما نباید در این اقدامات دنبال تجزیهطلبی و حمایت از تروریستها باشیم.
در پاسخ به تهدید شکافی در جامعه ایران باید به دنبال خود انتقادی باشیم و اشکالات داخلی خودمان را سریعتر رفع کنیم. چه اشتباهاتی را در ساخت هویت ملیمان داشته ایم؟ چه کارهایی را ترکیه انجام داده است تا در برخی از جامعه آذری ما نفوذ کرده است؟ ما هنوز بعد از انقلاب اسلامی نتوانستیم یک سنتز فرهنگ ایرانی و اسلامی ارائه دهیم و متأسفانه جامعه ما به سمت ناسیونالیسم و قومگرایی در حرکت است. زبان ملی ما چه جایگاهی دارد؟ اسلام چه جایگاهی دارد؟ اصلا ایرانیت به چه معناست؟ باید تاریخ نگاریمان را ملی بکنیم و از همه مناطق داخل کشور بحث کنیم و رابطه بین زبانهای محلی و زبان ملی مشخص شود.
از وقتی که در اختیار هسته بازاریابی سیاسی قرار دادید سپاسگزاریم.