🏤 دانشگاه امام صادق(ع)
🎓 پژوهشگر حوزه بازاریابی سیاسی انتخابات و دولت
اشاره
گدایی قدرت و استمرار سلطه، ریشهای عمیق در تاریخ چندصدساله اخیر ایران دارد. شاید با فلش بکی به گذشته نه چندان دور عصر قاجار معنای این مفهوم بیش از پیش روشن شود. زمانی که محمدعلی میرزا خود را در مقابل عناصر مشروطه خواه تنها یافت و دست به دامان روسها شد و لشگر بریگاد را برای حفاظت به کار گرفت.
کمی جلوتر میآییم و با یکی از این افسران دیویزیون قزاق یعنی رضاخان میرپنج مواجه میشویم. افسری که توانست با خوی وحشیگری و سیاست خدمت خالصانه به انگلیس زمام امور را با چند روشنفکرغربزده به دست گیرد و آرمان جمهوری خواهی را با کشتن ارانیها، مقابله با مذهب و انعقاد قراردادهای سراسر رسوایی به مسلخ دیکتاتوری ببرد و از آنجایی که خودش و دودمانش در حصن اربابان غربیاش بود در این استبداد از هیچ چیزی هراس به دل راه ندهد.
در زمان پهلوی دوم نیز این گدایی قدرت پر از فکتها و گزارههای تأییدکننده است از زمان روی کارآمدن ضحاک جوان، تا هواداری از او در مقابل دولت ملی مصدق تا برنامهنویسیهای خیانتآمیز انقلاب سفید برای پایداری او تا حمایتهای نظامی و مشروعیت بخشی به او در مقابل ملتهای منطقه و حمایت تمام قد از او در خصوص ریختن خون هزاران زن و مرد و کودک مسلمان در بحبوحه انقلاب.
متأسفانه در دوره جمهوری اسلامی نیز عدهای هرچند در ساختار آن مشغول به کار اند اما از این خصیصه منزجر کننده بری نیستند و در سالهای گوناگون سعی کردهاند با تقاطعگیری از منافع حزبی و جناحیشان و گروههایی از کشورهای متخاصم سیره و بدعت گدایی قدرت از بیگانه را به عنوان خصلتی قاجاری پهلوی استمرار ببخشند و از این فرصت کلاهی برای سر خود بدوزند. شاید نمونه مذاکرات سعدآباد و صحبتهای رد و بدل شده بین طرف ایرانی و البرادعی و خطی که باعث شکست مذاکرات آلماتی شد(چراغ سبز به دولت انگلیس در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۹۲) نمونههای تلخ این رویاپردازی ذلیلانه باشد.
تیتر امروز روزنامه شرق و گفت و شنودهای متعدد ایشان در رسانهها و پستوهای فکری شان در مورد پیوند زدن انتخابات ایران و آمریکا از جمله نمونههای امروزی این سلوک رفتاری است.شاید در ذهن بعضی مخاطبان، مسئله ایرانِ امروز دوگانه سوء مدیریت و تحریم باشد اما باید دانست فراتر از اینها مسئله ایران کمبود نیروهای جان بر کف و ایثارگری است که ایران اسلامی را برای خودش بخواهد نه پستها و منصبهایش. اگر معامله ای بخواهد بشود بایستی بین ایران و آن دشمن باشد نه بین حزب تو و آن دشمن ایران.حزبی دیدن، شخصی دیدن و در ادامه تأمین منافع این دو از خلال اتفاقات بینالمللی یکی از گرانیگاههای ضربه زننده به حیات ایرانیان بوده است -آنچنان که در دوره قاجاری و پهلوی عامه مردم واگذاشته شدند- و سخت است باور این موضوع که در این معاملات و پیوندزدنها، منافع مردم بر حزب کذا برتری یابد خصوصاً با شناختی که مردم از تبعیضها (حقوقهای نجومی) و سوءاستفادهها(خصوصیسازی و تقسیم مناصب)، ضربات متعدد(سند بیست سی) و … در دولت متبوعشان تجربه کرده اند.
جمعبندی
در تکانههای بینالمللی و پدیدههای سیاسی اجتماعی که ابعاد فراملیتی مییابند، پایبندی به منافع جمعی و مصالح کوتاه، میان و بلند مدت میتواند فرصت بهتری برای پیشرفت مستمر کشوری مثل ایران را فراهم نماید و تمسک به این گونه گدایی و تقدمها نه تنها باعث مطمع قرار گرفتن ایران اسلامی میشود بلکه نتایج رضایتباری نیز برای این جماعت نخواهد داشت( جز رسیدن به قدرت و بهره از منافع آن)، آنگونه که در برجام نیز شاهد آن بودیم.