قرارداد اجتماعی و کمپین دائمی

لاک در وضع قرارداد، بر این نکته تأکید می‎کند که قرارداد میان دولت و شهروندان، به صورت دو طرفه است و نقض قرارداد از سوی هر کدام از طرفین، این حق را برای طرف مقابل محفوظ می‎دارد که از قرارداد خارج شود.



در نوشتار پیشین با عنوان «زنده باد، مرگ ما!» به بازاریابی سیاسی ماکیاولی پرداخته شد. در این یادداشت به صورت اجمالی، ارتباط میان مفهوم قرارداد اجتماعی و مطالعات بازاریابی سیاسی، تبیین خواهد شد.

بازاریابی سیاسی را تلفیقی از بازاریابی و سیاست می‎دانند اما آنچه در این تلفیق رخ داده است، محوریت را به علم بازاریابی می‌دهد و از این منظر به دانش سیاست، نگریسته می‎شود. مفهوم بازار در بازاریابی، از علم اقتصاد گرفته شده و در بازاریابی سیاسی، سعی می‎شود دنیای سیاست و حوادث آن، به مثابه بازار، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. اندیشمندان مختلفی در علوم سیاسی، سعی کرده‌اند فرمول‎های تحلیل حوادث سیاسی را کشف نمایند. از نخستین این اندیشمندان در دوران رنسانس، ماکیاولی است. ماکیاولی با نگارش شهریار، بازاریابی سیاسی را به عرصه عمل آورد اما در عرصه نظریه‎پردازی سیاسی، نمی‎توان از او چندان نوشتار دقیق و عمیقی به دست آورد. شاید بتوان آغازگر اندیشه محوریت اقتصاد در سیاست مدرن را جان لاک دانست. جان لاک که یکی از اصحاب قرارداد، محسوب می‎شود به رابطه دو سویه دولت – شهروند توجه می‎کند. هرچند مفهوم قرارداد اجتماعی در اندیشه سیاسی هابز، پیش از جان لاک مطرح شد اما بر خلاف هابز که رویکردی سیاسی در تبیین قرارداد اجتماعی اتخاذ نمود  و آزادی را به مثابه امنیت مطلقه نگریست، جان لاک، رویکرد اقتصادی را در پیش می‎گیرد و آزادی را به مثابه مالکیت مطلقه، تبیین می‎نماید. وی در تلاش است که با ترسیم وضع طبیعی و وضع قرارداد، مسیر تکامل جوامع را نشان دهد. لاک در وضع قرارداد، بر این نکته تأکید می‎کند که قرارداد میان دولت و شهروندان، به صورت دو طرفه است و نقض قرارداد از سوی هر کدام از طرفین، این حق را برای طرف مقابل محفوظ می‎دارد که از قرارداد خارج شود. بر همین اساس، یکی از شاخص‎های اصلی وضع قرارداد را می‎توان مفهوم «رضایت» دانست. اگر در دانش بازاریابی، فروشنده به دنبال کسب رضایت مشتری است تا بتواند فروش و سود بیشتری در درازمدت کسب کند، در اندیشه جان لاک نیز می‎توان اینگونه تصور کرد که دولت خود را ملزم می‎کند که با تأمین امنیت اقتصادی جامعه، رضایت شهروندان را جلب نماید تا بتواند از آن‎ها برای اداره بهتر جامعه و پیشرفت کشور، کمک بگیرد.

مالکیت، یکی از بحث‎های اساسی جان لاک در کتاب دو رساله حکومت است. وی می‎گوید که حکومت موظف است از جان، مال و آزادی شهروندانش حفاظت کند و اگر دولتی دیگر یا حتی یکی از شهروندان، بتواند امنیت جامعه را به خطر بیندازد، قرارداد میان شهروندان و دولت، نقض می‎شود. در چنین شرایطی، دولت باید تلاش کند که رضایت شهروندان را مجددا به دست آورد مثلا برای این کار، متجاوز را تنبیه ‎کند یا بکوشد خسارت‎های زیان‎دیدگان را جبران کند تا بتواند قرارداد اجتماعی را حفظ نماید.

همانگونه که در بازاریابی سیاسی، کمپین‎ها باید دائمی تلقی شوند تا بتوانند در بازار سیاست، باقی بمانند، در اندیشه جان لاک نیز این مسئله به وضوح دیده می‎شود که اگر دولتی، حقوق شهروندان را نقض کند و به رضایت آنان، توجهی نداشته باشد، علاوه بر حق اعتراض و شورش، بالاترین حق سیاسی یعنی حق انقلاب و تغییر دولت، به شهروندان داده می‎شود. این مسئله را می‎توان یکی از تمایزهای اساسی میان اندیشه سیاسی جان لاک و هابز تلقی کرد زیرا در اندیشه سیاسی هابز، حقی برای انقلاب، تعبیه نشده است و آنچه فرد را ملزم می‎کند که به قرارداد اجتماعی، تن دهد، ترس از انسان‎هایی است که به مثابه گرگ، آماده تجاوز به دارایی و آزادی او هستند.

  • facebook
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *